صبح امید

اندکی صبر سحر نزدیک است

صبح امید

اندکی صبر سحر نزدیک است

صبح امید

شعر، تا شاعر از خویش نرسته است، حدیث نفس است و اگر شاعر از خود رها شود، حدیث عشق است. پس نه عجب اگر شعر و شمشیر و عشق و پیکار با هم جمع شود ...
که کار عشق، یاران، لاجرم کربلایی است.

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

۳ مطلب با موضوع «بومی» ثبت شده است

معمولا انقلاب های مردمی و ایدئولوژیک و با درون مایه فرهنگی، همچون انقلاب اسلامی ما، که داعیه دار تشکیل تمدن نوین اسلامی هستند، باید باید در تمامی زمینه ها، و نه فقط سیاست، حرف هایی برای گفتن داشته باشد.

ورزش ما را چه شده است؟

از جمله ی این زمینه ها می توان به ورزش اشاره کرد. به نوعی که حتی در ورزش نوآوری داشته باشیم و میدان مسابقه ترسیم کنیم در عرصه های جهانی. باید دانست که دیگر برد تیم ملی فوتبال ایران در مقال آمریکا، در جام جهانی 98 فرانسه، فقط ایرانی ها را خوشحال نکرده و برای خیلی دیگر در دنیا حائز اهمیت بوده است.    

"در مسابقه‌‌‌‌‌ی فوتبال چند سال قبل، تیم ایرانی بر تیم مقابلش پیروز شد. توی قهوه‌‌‌‌‌خانه‌‌‌‌‌های یکی از کشورهای شمال آفریقا جوانها نشسته بودند، گلزن ایرانی که گل میزد، اینها کف میزدند. یکی به آنها گفت شما که کشور خودتان نیست، چه کار دارید به اینکه بازیکن ایرانی مثلاً یک گل زد توی دروازه‌‌‌‌‌ی طرف مقابلش، که او هم دشمن شما نیست. میگفتند پیروزی ایران، پیروزی ماست؛ حتّی در میدان فوتبال! اینها قیمت دارد."

اما با نیم نگاهی به آمار و ارقام، حضور تیم ملی فوتبال ما در جام جهانی چیز دیگری می گوید. در سه بازی، دو باخت و یک مساوی با چهار گل خورده و تنها یک گل زده. در تعداد پاس ها نیز در واقع بدترین تیم بوده ایم و تنها تیمی که در سه بازی کمتر از 1000 پاس داشته است، در حالی که کشوری مثل آلمان بیش از 2000 پاس داشته است. تنها دل خوشی تیم ملی فوتبال در این تورنومنت عملکرد دفاعی تیم ملی آن هم در مقابل آرژانتین بوده است. این می شود عملکرد تیم ملی ما در یک مصاف جهانی!

متاسفانه فوتبال تنها ورزشی بوده که در این چند ساله به آن توجه شده و به رغم موفقیت ها در دیگر ورزش هایی همچون کشتی و والیبال و ... باز هم شاهد آنیم که این فوتبال است که هزینه های میلیاردی می شود برایش و باز هم این فوتبال است که مدام بصورت مستقیم و غیر مستقیم برایش تبلیغ می شود و در جهت رشدش تلاش می شود! مراد این نیست که فوتبال کنار گذاشته شود و هرگز بدان پرداخته نشود، بلکه بیشتر منظور، اصلاحات ساختاری و بخصوص فرهنگی در فوتبال کشور است که دیگر شاهد آن نباشیم بازیکنی جوان، به پشتوانه پول های میلیاردی اش و طرفداران جوانش، برای تیم ملی ناز کند و حرف از نیامدن به تیم ملی بزند و تلخ تر از آن بی مهری ها به دیگر ورزش هاست.

در حوزه ورزش چه کنیم؟

1. قبل از هر مقوله ای ورزشکارانمان باید تجلی گر اخلاق اسلامی یا درواقع جوانمردی باشند. این مسأله متناسب با فرهنگ ملی و بومی مان است که با نگاهی به آثار تاریخی همچون شاهنامه و یا در تاریخ معاصر، امثال پوریای ولی، می توان به این مهم پی برد.

2. لازم است ورزش بصورت علمی و آکادمیک رشد کند و مدارس تخصصی برای ورزش های قهرمانی تاسیس شوند. حتی شاهد آنیم بسیاری از ورزش ها در کشور هنوز قواعد علمی ندارند!

3. توصیه به ورزش باید بصورت همگانی و در حوزه اجتماع صورت بگیرد و به اصلی از اصول ثابت زندگی اجتماعی مردم تبدیل شود. متاسفانه حال می بینیم که جای آن را موارد دیگری گرفته اند.

4. در ورزش باید به همه اقشار توجه کرد، بخصوص ورزش بانوان. زنِ ورزشکارِ مسلمانِ باحجابِ ایرانی باید در حوزه ورزش نیز حضوری فعال داشته باشد.

5. در خصوص جانبازان و معلولان هم باید به این مقوله  توجه کرد. در پارالمپیک هم دیدیم که خوشبختانه معلولانِ ایرانی نتایج بسیار خوبی گرفتند که می توان ریشه این موفقیت را در باورها و اعتقادات این ورزشکاران گرانقدر جستجو کرد.

6. لزوم توجه و قدردانی از قهرمانان ورزشی در همه زمینه ها. باید ارزش قهرمانی یک شخص در عرصه ای جهانی برایش ترسیم شود که تنها ایرانی ها از موفقیت او خوشحال نیستند. این قهرمانان باید تجلی گر فرهنگ غنی اسلامی-ایرانی در حوزه های بین المللی باشند. همگی «یا اباالفضل» های رضازاده را در المپیک سیدنی یادمان است.

7. مسئولین بیش از هرچیزی به اتکاء به ظرفیت های داخلی توجه کرده و بدانند رمز ثبات موفقیت های ورزشی و در کورس قهرمانی ماندن، فعال کردن ظرفیت های داخلی است. بدانند تربیت یک مربی تراز اول ایرانی بیش از قهرمانی موقت توسط چند مربی خارجی می ارزد. پس آمال و آرزوهایشان حضور به هر قیمتی در جام جهانی با امکانات و مربی های خارجی نباشد.

8. باید از مطرح شدن ورزشکارانی که از لحاظ اخلاقی-فرهنگی  مشکل دارند جلوگیری شود و در جهت اصلاح آنان تلاش صورت پذیرد. این افراد نباید بعنوان الگو در جامعه معرفی شوند. متاسفانه این روزها می بینم بجای امثال جهان پهلوان تختی، تصاویر افرادی مانند لیونل مسی روی دیوار اتاق های جوانانمان قرار دارد. لینول مسی ای که عکس های یادگاری اش با نتانیاهو خود بیانگر خیلی مسائل است ...

9.  باید رسانه های ورزشی را نیز هم زمان با ورزش و ورزشکاران اصلاح کنیم. رسانه تخصصی ورزشی نباید مختص یک ورزش خاص باشد و اخلاق حرف اول را در آن می زند.

10. مسئولین محترم نیز باید ضمن توجه به همه ی ورزش ها باید اولویت ها را مدنظر قرار داده و به تناسب هر ورزش برای آن برنامه داشته باشند. برنامه ای برای قرار گرفتن آن در تراز اول عرصه های بین المللی با توجه به ظرفیت ها و استعدادهای بومی و ملی.

سخنی با هم استانی ها

اما در استان گلستان نیز باید به فراخور ظرفیت ها و فرصت های موجود تصمیماتی جهت نیل به اهداف ورزشی تراز انقلاب اسلامی تلاش کرد. با نیم نگاهی می توان به ظرفیت های بومی ورزشی در استان پی برد. ورزش هایی که در تراز اول آن ها شاید والیبال قرار داشته باشد با ظرفیت هایی همچون تیم های لیگ برتری، والیبالیست های کهنه کار با سابقه عضویت در تیم ملی، قهرمانانی همچون فرهاد قائمی و ... لذا پیش بینی می شود مسئولین استانی ضمن توجه و برنامه ریزی برای مقوله ورزش استان، توجه ویژه ای(برنامه ریزی با توجه به مواردی که در بالا ذکر شد) به این ورزش ها داشته باشند.

  

علاوه بر ورزش والیبال و برخی ورزش های موفق در استان همچون ورزش های رزمی و سپک تاکرا و بسکتبال و ... لازم است توجه ویژه ای به ورزش های بومی همچون آلیش داشته باشند که چندی پیش میزبانی مسابقات آسیای آن در گنبدکاووس انجام شد و توانست ظرفیت های بسیار خوبی را آزاد کند، اما همچنان آسیب هایی داشت که باعث نگرانی بسیاری شد. آن هنگام که مباحث قومیتی بر اقتضائات ملی رجحان پیداکردند  و صحنه های دلخراشی را در حین این مسابقات بوجود آمد که امیدواریم با پررنگ تر شدن فرهنگ در ورزش دیگر شاهد همچین صحنه هایی نباشیم.  اسب سواری و چوگان و ... نیز دیگر ورزش هایی بومی و ملی از این قبیل هستند که انتظار می رود بیش از پیش به آن ها توجه شود.

انعکاس در: گلستان ما، قابوس نامه، ساجدنیوز، گلستان بلاگ

پی نوشت:

1. آفریقایی ها می گفتند پیروزی ایران پیروزی ماست، حتی در میدان فوتبال

۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ تیر ۹۳ ، ۱۵:۰۳
امید رحیمی

معمولا با روی کار آمدن هر دولتی کلیدواژه هایی نیز نمایان می شوند و همیشه انتظار همگان در جامه عمل پوشیدن این کلیدواژگان توسط دولت ها می باشد. یکی از آن کلیدواژه ها که در دولت جدید جانی تازه گرفته، لفظ "توسعه" است.

توسعه در فرهنگ امروزی ما شاید از نظر لفظ تازه باشد، اما از نظر معنا تازه نیست. این معنا اگر از نخستین  سوغات غرب برای ما نباشد، از اولین ره آوردهای غرب گرایی و غرب زدگی در کشور ماست.

درواقع آن چه بیشتر از این لفظ بر می آید، همان مفهوم  Developement رایج در تمدن غربی می باشد. آن مفهومی که بر اساس آن دیگر کشورها را بر اساس شباهت شان به کشور های غربی، خصوصا آمریکا،  ارزش گذاری می کنند به توسعه یافته، در حال توسعه و توسعه نیافته؛ و این نشانه ای است از استعمار پنهانی که امروزه گریبان گیر کشورها شده است. به مثابه همان واژه های خاور دور، خاور میانه و خاور نزدیک که قبلا هم درباره آن ها گفته بودم.

اما آنچه ممکن است امروز برای ما مشکل ساز شود، معادل ساختن "توسعه" با "رشد و تعالی"  مد نظر قرآن است. بطور قطع این "توسعه" اشتراکاتی با "رشد و تعالی"  دارد، اما تفاوت های اساسی و بنیادی فراوانی نیز دارند. تفاوت هایی در نوع نگرش به انسان. مسلما رشد و تعالی "اسلام"ی که انسان را موجودی دوساحتی، دارای دنیا و آخرت می داند، و محوریت زندگی او را "الله"، با "توسعه"ی غربی که دارای دیدگاهی اومانیستی و در نهایت نهیلیستی است بسیار متفاوت می باشد. در "رشد و تعالی" اسلامی علاوه بر توسعه اقتصادی، سیاسی و اجتماعی مد نظر "توسعه" غربی، رشد و توسعه ی معنوی انسان و نزدیک تر شدن او به بارگاه ملکوتی "الله" نیز مد نظر است.

به همین دلیل است که به توسط مقام معظم رهبری لفظ "پیشرفت" جایگزین معادل غربی آن، یعنی "توسعه" می شود. "پیشرفت"ی که باید الگویی بومی داشته باشد و بر اساس نیازهای بومی ما، فرهنگ بومی ما و به خصوص دین و اعتقادات ما. الگویی که بهترین فضا برای تدوین آن، دانشگاه است.

اما آنچه جالب به نظر می رسد، تاکید برخی رسانه های بومی و قومی استان ما بر لفظ "توسعه" برای بالا بردن کلاس کاری خود، به عنوان واژه ای دهان پر کن است(+ و +). شاید آن ها خود نیز نمی دانند که بار معنایی این کلمه چیست، که خود این نشانه جهل مرکب آنان است:

آن کس که نداند و نداند که نداند/ در جهل مرکب ابدالدهر بماند

و اگر هم می دانند، که دیگر سخنی نیست.

اما آن چه بیشتر جلب توجه می کند، تلاش آنان برای پیدا کردن این واژه از میان صحبت های مسئولین برای بلد کردن آن است(و +).

هرچند استاندار محترم گلستان، جناب دکتر صادقلو، پروژه های مهم شهرستان ما، گنبد کاوس(ایران کوچک) را مواردی همچون پروژه راه آهن گرگان - گنبدکاووس - بجنورد - مشهد، تعریض محور گنبدکاووس - کلاله به بزرگراه و پیگیری منطقه آزاد تجاری اینچه برون و می دانند، اما ما می دانیم که این ها همگی در کنار دیگر مؤلفه های پیشرفت، همچون پیشرفت معنوی هستند که همراه با عدالت زمینه را برای رشد و تعالی شهرستان ما فراهم می کنند. معیار و ملاک انتخاب فرماندار محترم شهرستان گنبد کاوس، جناب مهندس حمیدی توسط ایشان نیز تنها سوابق تخصصی عمرانی و مدیریتی ایشان نبوده، و ویژگی هایی همچون سابقه رزمندگی ایشان در هشت سال دفاع مقدس، روحیه جهادی ایشان که برگرفته از مفاهیم ناب اسلامی است و اعتقادات ایشان به انقلاب اسلامی نیز به اندازه تخصص و مدیریت ایشان مدنظر بوده است. برای ایشان نیز موفقیت و خدمت صادقانه به ایران اسلامی را آرزو می کنیم.

انعکاس در: سلام گنبد، ساجدنیوز، گلستان نیوز، میدان 72

پی نوشت:

1. توسعه و مبانی تمدن غرب، سید شهیدان اهل قلم، سید مرتضی آوینی

2. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار استادان و دانشجویان کردستان

3. ساز و برگ پیشرفت

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ اسفند ۹۲ ، ۰۱:۰۴
امید رحیمی

چند صباحی است استان ما به صحنه ی اجرای تلخ ترین طنز های تاریخ پس از انقلاب بدل شده است. صحنه هایی که هر روز شاهد صفحه ای جدید از آن هستیم.

 یک روز به بهانه "مطالباتی فقط از جنس قومیت ها" که تلخی آن را در عنفوان تولد دوباره اسلام در جهان، در سال 57، به خوبی چشیده ایم؛ انقلابی که از جنس "انما انت مذکَّر" بود1. مگر نه اینکه یکی از رسالت های نبی گرامی اسلام برداشتن همین رنگ ها و مرزها و تبعیض ها بود؟ نمی دانم چه به روز این طنزنویسان آمده که بعد از قریب به هزار و چهارصد و اندی سال، به همان جاهلیت صدر اسلام باز گشته اند. شاید الان بتوان بهتر این آیه را درک کرد، زمانی که خداوند به مؤمنانش فرمود: "افان مات او قتل انقلبتم علی اعقابکم ..."2

شاید این طنز نویسان یادشان رفته که دیگر رسولی مبعوث نخواهد شد و حجت بر همگان تمام شده است.

روزی دیگر به بهانه مطالبات جناحی و سیاسی شان طنز می نویسند. شاید لفظ "مطالبات" برایشان سنگین باشد، بهتر است بگوییم "معاملات".

امروز نیز دست گذاشته اند روی حساس ترین، تاثیرگذارترین و متعالی ترین قشر جامعه، یعنی زنان امت ما. زنانی که کارهاى اساسى آفرینش، مانند تولیدمثل و تربیت کودک، در دست آنان است.3 زنانی که در انقلاب ما یکی از مهم ترین نقش ها را داشته اند.

اما انگار این دوستان طنزنویس ما برداشت دیگری از جنس زن دارند. برداشت هایی که مدام دم از تشابه حقوق زن و مرد می زند و این تشابه حقوق عَلَمی شده در برابر تساوی حقوق زن و مرد در اسلامِ ما و هم اکنون نیز قسمتی از چماق حقوق بشر بر سر کشورهایی که خلاف جریان این تمدن غربی حرکت می کنند. تمدنی که با خود برده داری نوین برای زنان، طلاق عاطفی برای خانواده ها، استفاده ابزاری از جنس مؤنث برای دختر ها و فمنیسم را برای مردها به ارمغان آورد. حال چقدر باید تلخ خندید از چنین نسخه ای، که حتی خود اروپایی ها هم جرات بیان آن با این صراحت را ندارند، که این دوستان برای زنان در جمهوری اسلامی، که از پس یک انقلاب اسلامی روی کار آمد، پیچیده اند.

اما بعد

اسلام وقتى که میگوید: «والمؤمنون و المؤمنات بعضهم اولیاء بعض یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر»4 یعنى مؤمنین و مؤمنات در حفظ مجموعه‌ى نظام اجتماعى و امر به معروف و نهى از منکر همه سهیم و شریکند؛ زن را استثناء نکرده. ما هم نمیتوانیم زن را استثناء کنیم. مسئولیت اداره‌ى جامعه‌ى اسلامى و پیشرفت جامعه‌ى اسلامى بر دوش همه است؛ بر دوش زن، بر دوش مرد؛ هر کدامى به نحوى بر حسب توانائى‌هاى خودشان. بحث سر این نیست که زن آیا میتواند مسئولیتى در بیرون از منزل داشته باشد یا نه - البته که میتواند، شکى در این نیست؛ نگاه اسلامى مطلقاً این را نفى نمیکند.5

اما امیر المؤمنین علی(ع) نیز در باره آنان می فرماید: «اَلْمَرْأَةُ رَیْحانَةٌ وَ لَیْسَتْ بِقَهْرَمانَةٍ.»6 زن گل است، قهرمانه نیست. «قهرمان» یعنى پیشکار و خدمتگزارِ آبرومند. خطاب به مردان مى‌گوید که زنان در خانه‌هاى شما مثل گلى لطیفند که باید نسبت به آنها با کمال ظرافت و دقّت رفتار کرد. زن، پیشکار شما و خدمتگزار شما نیست که خیال مى‌کنید کارهاى سنگین را باید به او محوّل کرد. این، مسأله‌ى مهمّى است.7

حال امروز خبرهایی به گوش می رسد از لحظه شماری گلستانی ها! برای معرفی اولین فرماندار زن. خبری که در دیگر استان ها نیز همچون سیستان و بلوچستان (+)نیز قبل تر شنیده شده، و شاید استان ما اولین هم نباشد(+). اما خنده دار ترین بخش این طنز، استفاده از زن بعنوان ابزاری برای جذب چشم های مسئولین به استان و صدایی برای بیان این مشکلات است!

«مطمئنا، انتصاب اولین فرماندار زن ترکمن در استان گلستان می تواند نگاه رسانه ای و مسئولین کشوری را به گلستان معطوف کند، تا به همین دلیل هم که شده بسیاری از مشکلات این منطقه دیده و شنیده شود، شک نکنیم که در آینده از این انتصاب در تاریخ نیز به نیکی یاد خواهد شد.»(+)

و باز هم پس از زن، قومیت و یحتمل پس از آن معتدل بودن و اصلاح طلب بودنش می شود نشانه افتخار استان گلستان. چه طنز های تلخی ...

البته نیک می دانم که معیار استاندار محترم استان گلستان، جناب دکتر صادقلو، از انتخاب خانم "مرجان نازقلیچی" برای سمت فرمانداری شهرستان ترکمن فقط و فقط شایسته سالاری(+) و به دلیل سوابق ایشان در فرمانداری و بخشداری شهرستان ترکمن بوده و امیدواریم به زودی، چه در گفتار و چه در عمل شان  این نگاه ابزاری به زن را در استان ریشه کن کنند و عرصه را برای عرض اندام طبل های توخالی که بجز صدا و هیاهو و انحراف چیزی در درون ندارند، ببندند. برای خانم نازقلیچی نیز، چه در صورت فرماندار شدن و چه در جاهای دیگر ایران اسلامی آرزوی موفقیت داریم.

انعکاس در: دانا، گلستان ما، قابوس نامه، عدالت خواهان گلستان، ساجدنیوز

پی نوشت:

1. دهه شصت و امام خمینی، سید مرتضی آوینی

2. آل عمران، 144

3. بیانات مقام معظم رهبری در جمع پرستاران، ۱۳۷۳/۰۷/۲۰

4. توبه، 71

5. بیانات مقم معظم رهبری در دیدار با بانوان نخبه، ۱۳۸۶/۰۴/۱۳

6. نهج البلاغه، نامه 31

7. بیانات در جمع زنان ارومیه، ۱۳۷۵/۰۶/۲۸

توصیه می شود بخوانید: 

زن ابزار نیست

رئیس جمهور: اشکالی ندارد که فرماندار زن داشته باشیم




۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۹۲ ، ۱۲:۱۵
امید رحیمی