صبح امید

اندکی صبر سحر نزدیک است

صبح امید

اندکی صبر سحر نزدیک است

صبح امید

شعر، تا شاعر از خویش نرسته است، حدیث نفس است و اگر شاعر از خود رها شود، حدیث عشق است. پس نه عجب اگر شعر و شمشیر و عشق و پیکار با هم جمع شود ...
که کار عشق، یاران، لاجرم کربلایی است.

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

دانشگاه باید استقلال داشته باشد

سه شنبه, ۳۱ خرداد ۱۳۹۰، ۰۱:۲۵ ق.ظ

اگر قرار باشد از بین خرده نظام ‌های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی جایگاهی برای دانشگاه تعیین کنیم، این جایگاه را باید به طور عمده در خرده نظام فرهنگی جست و جو کرد.یعنی جایگاهی که از طریق نظام ارزشی و هنجاری و تولید دانش و اطلاعات بر سایر خرده نظام‌ها نظارت و کنترل دارد.البته باید دقت داشت که تمام جایگاه خرده نظام فرهنگی در نظام عمومی کنش منحصر به دانشگاه نیست، می‌توانیم علاوه بردانشگاه به حوزه و سایر مراکزی که فکرساز و فرهنگ‌ساز هستند نیز اشاره کنیم.اما به هرحال جایگاه دانشگاه یک جایگاه فرهنگی است.

کار ویژه نظام فرهنگی کنترل و نظارت از طریق تولید دانش و اطلاعات است و بدین وسیله نقش یک ترموستات را ایفا می‌کند.اگر خرده نظام‌های اقتصادی و سیاسی انرژی یک نظام را تامین می‌کنند، ترموستات فرهنگی یک نظام میزان انرژی را معلوم می‌کند.اما آیا واقعا کارکرد دانشگاه کارکرد فرهنگی است؟ آیا الگوی لازم برای سایر خرده نظام‌ها را فراهم می‌کند؟ آیا انطباقی با ساخت شغلی ما دارد؟ آیا تولید دانش می‌کند؟ آیا نیروی انسانی لازم برای انطباق با محیط را تربیت می‌کند؟ آیا نیروی انسانی را که تربیت می‌کند متناسب با نیازهای جامعه ما هست؟ آیا اصلا این نظام آموزشی ما فرهنگی است؟

اگر علم در غرب، حال با هر مبنایی، رشد می‌کند، به دلیل آن است که فرهنگی شده است، در زیست‌جهان مردم ریشه دوانده است.اما شما دانشگاهیان هنوز در زیست‌جهان مردم ریشه ندوانیده‌اید.هنوز جزیی از فرهنگ مردم نشده‌اید.مردم شما را خودی نمی‌دانند.چرا؟ چرا مردم وقف مدرسه می‌کنند، اما وقف دانشگاه نمی‌کنند؟چون احساس غربت و شکاف می‌کنند.

دانشگاه‌ها آزادی عمل ندارند.مسئله‌ای در کل جامعه ما وجود دارد بنام تمرکز گرایی در اداره و مدیریت کشور.تهران برای کل کشور تصمیم می‌گیرد.چرا دانشگاه‌ها خود نمی‌توانند دانشجو بگیرند؟ باید رقابتی بین دانشگاه‌ها باشد.افرادی در تهران نشسته‌اند و برای کل کشور تصمیم می‌گیرند و این تنهادر دانشگاه نیست، کل نظام مدیریتی کشور اینچنین است.

وزیر رؤسای دانشگاه‌ها را انتخاب می‌کند، رؤسای دانشگاه‌ها، معاونان خود و رؤسای دانشکده‌ها را انتخاب می‌کنند.رؤسای دانشکده‌ها معاونان خود را انتخاب می‌کنند.در این بین اعضای هیئت علمی چه کاره‌اند؟ چه مشارکتی دارند؟ این همان وجه سیاسی و جایگاه استاد در سلسله مراتب اجتماعی جامعه در بعد سیاسی آن است.دو وجه دیگر آن مربوط به جایگاه و مرتبط استاد در نظام رتبه‌بندی اقتصادی و منزلت شغلی و میزان حیثیت و پرستیژ او در جامعه است.تا چا اندازه استاد در اداره کشور دخالت داده می‌شود؟ دخالت در امور کشور پیشکش، اما ایا در داخل خود دانشگاه دستی دراز می‌شود؟ تصمیمات کلیدی دانشگاه را استادان می‌گیرند؟ ژاپن وقتی می‌خواهد خیزش بزرگی برای تولید علم بردارد و از مصرفی بودن خارج شود، اول کاری که می‌کند این است که مجمعی در دانشگاه‌ها تاسیس می‌کند که استادان بالاجبار در تصمیمات کلیدی مشارکت کنند.این به استاد انگیزه می‌دهد.

دانشگاه باید استقلال نسبی و آزادی عمل داشته باشد.در این صورت است که جلوی بسیاری از تمرکزگرایی‌های متداول گرفته می‌شود.یک نظام متمرکز در کنکور درست می‌شود ولو به اسم عدالت.دانشجوی چابهاری به تهران کشانده می‌شود و بعد از آشنایی با محیط تهران، دیگر حاضر نیست به چابهار برگردد.در واقعع با این نظام متمرکز تمام خلاقیت‌ها، نوآوری‌ها و اطلاعات به سمت تهران جذب می‌شود و این واقعیت تلخی است که در جامعه ما حاکم بوده و هست.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۰/۰۳/۳۱
امید رحیمی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی