صبح امید

اندکی صبر سحر نزدیک است

صبح امید

اندکی صبر سحر نزدیک است

صبح امید

شعر، تا شاعر از خویش نرسته است، حدیث نفس است و اگر شاعر از خود رها شود، حدیث عشق است. پس نه عجب اگر شعر و شمشیر و عشق و پیکار با هم جمع شود ...
که کار عشق، یاران، لاجرم کربلایی است.

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

خانواده ی شهدا، شرمنده ایم ...

جمعه, ۵ خرداد ۱۳۹۱، ۰۲:۳۳ ب.ظ

همین تازگیا بود که با بچه ها یه سر رفتیم وادی رحمت. داشتیم همینجوری چرخ میزدیم که گفتیم یه سری هم به قطعه خونواده شهدا بزنیم. اولش که اون صحنه رو دیدم با خودم گفتم چه کار قشنگی کرده شهرداری تبریز. قبرهایی که روشون دو تا اسم بود. بعضی ها هم دو تا عکس. یکی مربوط به شهید و دیگری مربوط به مادر یا پدر شهید ...

اما یه کم که موندم به فکر فرو رفتم. شوکه شدم. دیدم این قطعه از وادی رحمت داره از قطعه شهدا هم بزرگتر میشه ...

یاد گنج جنگ افتادم. که واقعا گنج جنگ چیه؟ جز اینکه یه گنج بزرگ جنگ همین خانواده های شهدا هستن؟ ولی ما داریم از این گنج چه استفاده ای می کنیم. تازه بعد از اینکه از دستشون دادیم می فهمیم که پدر و مادر شهید هم شأن والایی دارن و به فکر می افتیم که یه گلزار خانواده شهدا هم کنار گلزار شهدا درست کنیم. اونم در معدود مواردی ...

تا الان همش می گفتیم شهدا شرمنده ایم ولی از این به بعد باید بگیم خانواده ی شهدا، شرمنده ایم ...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۳/۰۵
امید رحیمی

خانواده شهدا

شهید

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی