صبح امید

اندکی صبر سحر نزدیک است

صبح امید

اندکی صبر سحر نزدیک است

صبح امید

شعر، تا شاعر از خویش نرسته است، حدیث نفس است و اگر شاعر از خود رها شود، حدیث عشق است. پس نه عجب اگر شعر و شمشیر و عشق و پیکار با هم جمع شود ...
که کار عشق، یاران، لاجرم کربلایی است.

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حجاب» ثبت شده است

ترجیح میدم فقط بگویم "بدون شرح!"

شاید من معنی و مفهوم "حجاب مصونیت است، نه محدودیت" رو خوب نفهمیدم ...

نمی دونم ربطی داشت به این موضوع یا نه، ولی ناخودآگاه یاد این جملات افتادم:

مقام معظم رهبری:

«خانم هایی بودند که در عرف معمولی به آنها می گویند"خانم بدحجاب"؛ اشک هم از چشمشان دارد می ریزد.حالا چه کار کنیم؟ ردش کنیئ؟مصلحت است؟ حق است؟ نه، دل متعلق به این جبهه است؛ جان دلباخته به این اهداف و آرمان هاست.او یک نقصی دارد.مگر من نقص ندارم؟نقص او ظاهر است، نقصهای این حقیر باطن است؛ نمی بینند.«گفتا شیخا هر آنچه گویی هستم  ***  آیا تو چنان که می نمایی هستی؟»

1

2

34

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۹۱ ، ۲۳:۳۵
امید رحیمی

واقعاً نمی‏دانید چه لذتی دارد وقتی سیاهی چادرم، دل مردهایی که چشمشان به دنبال خوش‏رنگ‏ترین زن‏هاست را می‏زند.

نمی‏دانید

چقدر لذت‏بخش است وقتی وارد مغازه‏ای می‏شوم و می‏پرسم: آقا! اینا قیمتش چنده؟ و فروشنده جوابم را نمی‏دهد؛ دوباره می‏پرسم: آقا! اینا چنده؟ فروشنده که محو موهای مش‏کرده زن دیگری است و حالش دگرگون است، من را اصلاً نمی‏بیند. باز هم سؤالم بی‏جواب می‏ماند و من، خوشحال، از مغازه بیرون می‏آیم.

نمی‏دانید؛

واقعاً نمی‏دانید چه لذتی دارد وقتی مردهایی که به خیابان می‏آیند تا لذت ببرند، ذره‏ای به تو محل نمی‏گذارند.

نمی‏دانید؛

واقعاً نمی‏دانید چه لذتی دارد وقتی شاد و سرخوش، در خیابان قدم می‏زنید؛ در حالی که دغدغه این را ندارید که شاید گوشه‏ای از زیبایی‏هاتان، پاک شده باشد و مجبور نیستید خود را با دلهره، به نزدیک‏ترین محل امن برسانید تا هر چه زودتر، زیبایی خود را کنترل کنید؛ زیبایی از دست رفته‏تان را به صورتتان باز گردانید و خود را جبران کنید.

نمی‏دانید؛

واقعاً نمی‏دانید چه لذتی دارد وقتی در خیابان و دانشگاه و... راه می‏روید و صد قافله دل کثیف، همره شما نیست.

نمی‏دانید؛

واقعاً نمی‏دانید چه لذتی دارد وقتی جولانگاه نظرهای ناپاک و افکار پلید مردان شهرتان نیستید.

نمی‏دانید؛

واقعاً نمی‏دانید چه لذتی دارد وقتی کرم قلاب ماهی‏گیری شیطان برای به دام انداختن مردان شهر نیستید.

نمی‏دانید؛

واقعاً نمی‏دانید چه لذتی دارد وقتی می‏بینی که می‏توانی اطاعت خدایت را بکنی؛ نه هوایت را.

نمی‏دانید؛

واقعاً نمی‏دانید چه لذتی دارد وقتی در خیابان راه می‏روید؛ در حالی که یک عروسک متحرک نیستید؛ یک انسان رهگذرید.

نمی‏دانید؛

واقعاً نمی‏دانید چه لذتی دارد این حجاب!

خدایا! لذتم مدام باد.(زهرا قدیانی‏)

 

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ دی ۹۰ ، ۱۷:۱۰
امید رحیمی