صبح امید

اندکی صبر سحر نزدیک است

صبح امید

اندکی صبر سحر نزدیک است

صبح امید

شعر، تا شاعر از خویش نرسته است، حدیث نفس است و اگر شاعر از خود رها شود، حدیث عشق است. پس نه عجب اگر شعر و شمشیر و عشق و پیکار با هم جمع شود ...
که کار عشق، یاران، لاجرم کربلایی است.

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

نامه 3 نهج‌البلاغه به همراه تفسیر

شنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۰، ۱۲:۴۱ ب.ظ

ومن کتاب له علیه السلام 

 لشریح بن الحارث قاضیه 

 روی أن شریح بن الحارث قاضی أمیرالمؤمنین علیه السلام اشتری علی عهده داراً بثمانین دیناراً، فبلغه ذلک، فاستدعی شریحاً، وقال له: 

 بلغنی أنک ابتعت داراً بثمانین دیناراً، وکتبت لها کتاباً، وأشهدت فیه شهوداً. 

 فقال له شریح: قد کان ذلک یا أمیرالمؤمنین. قال: فنظر إلیه نظر مغضب ثم قال له: 

 یا شریح، أما إنه سیأتیک من لا ینظر فی کتابک، ولا یسألک عن بینتک، حتی یخرجک منها شاخصاً، ویسلمک إلی قبرک خالصاً. فانظر یا شریح لا تکون ابتعت هذه الدار من غیر مالک، أو نقدت الثمن من غیر حلالک! فإذا أنت قد خسرت دار الدنیا ودار الآخرة! أما إنک لو کنت أتیتنی عند شرائک ما اشتریت لکتبت لک کتاباً علی هذه النسخة، فلم ترغب فی شراء هذه الدار بدرهم فما فوق. والنسخة هذه: هذا ما اشتری عبد ذلیل، من میت قد أزعج للرحیل، اشتری منه داراً من د ار الغرور، من جانب الفانین، وخطة الهالکین، وتجمع هذه الدار حدود أربعة: الحد الأول ینتهی إلی دواعی الآفات، والحد الثانی ینتهی إلی دواعی المصیبات، والحد الثالث ینتهی إلی الهوی المردی، والحد الرابع ینتهی إلی الشیطان المغوی، وفیه یشرع باب هذه الدار. اشتری هذا المغتر بالأمل، من هذا المزعج بالأجل، هذه الدار بالخروج من عز القناعة، والدخول فی ذل الطلب والضراعة، فما أدرک هذا المشتری فیما اشتری منه من درک، فعلی مبلبل أجسام الملوک، وسالب نفوس الجبابرة، ومزیل ملک الفراعنة، مثل کسری وقیصر، وتبع وحمیر، ومن جمع المال علی المال فأکثر، ومن بنی وشید، وزخرف ونجد، وادخر واعتقد، ونظر بزعمه للولد، إشخاصهم جمیعاً إلی موقف العرض والحساب، وموضع الثواب والعقاب: إذا وقع الأمر بفصل القضاء (وخسر هنالک المبطلون) شهد علی ذلک العقل إذا خرج من أسر الهوی، وسلم من علائق الدنیا.

ترجمه

(ای شریح) به من خبر رسیده که خانه‌ای به قیمت هشتاد دینار خریده‌ای و برای آن قباله و سندی نوشته‌ای و بر آن گواهانی گرفته‌ای!«شریح عرض کرد»: آری چنین بوده است ای امیر مؤمنان.راوی این روایت را می‌گوید: امام(ع) نگاهی خشم آلود به او کرد و سپس چنین فرمود:ای شریح بدان به زودی کسی به سراغت می‌آید که نه به قباله‌ات نگاه می‌کند و نه از شهودت می‌پرسد، تا تو را از آن خانه آشکارا خارج سازد و تنها به قبرت تحویل دهد.حال ای شریح! نگاه کن، ‌نکند این خانه را ازغیر مال خود خریده باشی یا بهای آن را از غیر مال حلال پرداخته باشی که هم دنیا را از دست داده‌ای و هم آخرت را، بدان اگر هنگام خریدن این خانه نزد من آمده بودی سندی را بدین گونه برای تو می‌نوشتم که دیگر در خریدن این خانه حتی به بهای یک درهم یا بیشتر رغبت نکنی.

نسخه‌ی قباله این است:

این ملکی است که بنده‌ای ذلیل از کسی به اجبار در آستانه‌ی کوچ کردن(از این دنیا) است، خریداری کرده خانه‌ای از خانه های سرای فریب و غرور، در محله‌ی فانی‌شوندگان، و در کوی هالکان،‌حدود چهارگانه این خانه چنین است:

حد اول به «اسباب آفات و بلاها» می‌خورد و حد دوم به «عوامل  مصایب» و حد سوم به «هوی و هوس‌های مهلک» و حد چهارم به «شیطان گمراه کننده» منتهی می‌شود و درب خانه از همین جا باز می‌گردد! این خانه را فریب‌خورده‌ی آرزوها از کسی که در سرآمد معین(و کوتاهی) از این جهان بیرون رانده می‌شود، به مبلغ خروج از عزت قناعت، و دخول در ذلت حرص و دنیا پرستی و خواری، خریداری نموده است؛ هر گونه عیب و نقص و کشف خلافی در این معامله واقع شود و خسارتی به مشتری برسد بر عهده‌ی بیماری بخش اجسام پادشاهان و گیرنده‌ی جان جباران و زایل‌کننده‌ی سلطنت فراعنه همچون کسری، قیصر،‌تبع و حمیر است.همچنین آنها که اموالی را گردآوری کردند و بر آن افزودند و بنا کردند و محکم ساختند، آراستند و زینت نمودند، اندوختند و نگهداری کردند و به گمان خود برای فرزندان باقی گذاردند، اینها همان کسانی هستند که همگی به پای حساب و محل ثواب و عقاب رانده می‌شوند؛ در آن هنگام که فرمان داوری الهی صادر می‌شود و بیهوده کاران در آنجا زیان می‌بینند، و شاهد این سند عقل است آنگاه که از تاثیر هوا و هوس خارج شود و از علایق دنیا به سلامت بگذرد.

تفسیر

در قسمت اول این نامه امام(ع) در حقیقت می‌فرماید:هرچند تو قباله و سند این ملک  را برای خود تثبیت کرده‌ای تا کسی مزاحم تو نشود؛ ولی هنگامی که فرشته‌ی مرگ به سراغ تو می‌آید اعتنایی به اسناد تو نمی‌کند و تو را گرفته و از آن بیرون می‌فرستد، چرا که اسناد و بینات به درد زندگی در دنیا می‌خورد نه آن زمان که انسان راهی سرای آخرت بشود.

برای قسمت دوم نامه(قباله) قابل توجه اینکه برای تنظیم اسناد، معمولا جهات زیر رعایت می‌شود:

1.نام فروشنده و خریدار

2.آدرس و نسانی ملک مورد معامله

3.حدود چهارگانه و در ورودی آن

4.قیمت و بها

5.تعیین مسؤل در برابر کشف فساد

6.گواهان

امام (ع) در این قباله‌ای که برای شریح نوشته است نخست به اوصاف خریدار(بنده‌ای ذلیل) و  فروشنده(کسی به اجبار در آستانه‌ی کوچ کردن(از این دنیا) است) و سپس به نشانی و محل ملک(خانه‌ای از خانه های سرای فریب و غرور، در محله‌ی فانی‌شوندگان، و در کوی هالکان) اشاره فرموده است.آنگاه به قسمت سوم که حدود چهارگانه‌ی آن پرداخته و می‌فرماید:« حد اول به «اسباب آفات و بلاها» می‌خورد و حد دوم به «عوامل  مصایب» و حد سوم به «هوی و هوس‌های مهلک» و حد چهارم به «شیطان گمراه کننده» منتهی می‌شود و درب خانه از همین جا باز می‌گردد» که توضیح آن بدین صورت است:انسان در دنیا در محاصره‌ی چهار عامل  خطرناک است؛ یکی از آنها آفتهایی مانند سیل و زلزله و بیماری‌ و جنگ‌هاست که از بیرون به انسان تحمیل می‌شود(حد اول) و دیگر مصایبی است که از داخل به آنها گرفتار می‌شود؛ مانند ازدست دادن اعضای مختلف بدن یا بستگان و نزدیکان(حد دوم)، و از سوی سوم و چهارم هوی و هوس سرکش که از درون بر لنسان فشار می‌آورد و شیطانی که از برون انسان را وسوسه می‌کند(حد سوم و چهارم) و جمله « وفیه یشرع باب هذه الدار»  اشاره به این است که راه نفوذ در این خانه‌ی خطرناک شیطان است؛ هر چند بقیه‌ی عوامل هر کدام در جای خود مشکل‌آفرین است.

امام(ع) در ادامه بی بیان بخش چهارم این قباله پرداخته و بهای این ملک را این گونه بیان می‌فرماید:« ! این خانه را فریب‌خورده‌ی آرزوها از کسی که در سرآمد معین(و کوتاهی) از این جهان بیرون رانده می‌شود، به مبلغ خروج از عزت قناعت، و دخول در ذلت حرص و دنیا پرستی و خواری، خریداری نموده است»

سپس امام به سراغ پنجمین نکته‌ی مربوط به قباله‌ها و اسناد مالکیت می‌رود و آن تعیین مسؤول در مقابل کشف فساد و خسارت‌های ناشی از آن است. امام(ع) در اینجا می‌فرماید:برای جبران این نقایص باید به سراغ عزراییل  و ملکالموت رفت.همان کسی که جان پادشاهان را گرفت و حکومت آنان را بر باد داد.همان کسی که کسری‌ها، قیصرها، تبع‌ها و حمیرها را به زیر خاک پنهان ساخت و کسانی را که تمام همتشان جمع مال و ساختن قصرهای مرتفع  و محکم و گردآوری ضیاع و عقار بود محکوم به فنا نمود.

در پایان این قباله-مانند قباله‌های مردم دنیا- امام(ع) اشاره به شهود این معامله‌ی معنوی می‌کند و می‌فرماید:« شاهد این سند عقل است آنگاه که از تاثیر هوا و هوس خارج شود و از علایق دنیا به سلامت بگذرد»؛‌از آنجا که این شاهد باید عادل و ثقه باشد، امام(ع) می‌فرماید:عقلی می‌تواند بر این امر گواهی دهد که از چنگال هوای نفس خارج شده باشد  و وابستگی‌ها به دنیای مادی او را از بیان حق خارج نکرده باشد.

به این ترتیب امام(ع) ارکان شش‌گانه‌ی این سند معنوی را به زیباترین وجهی تبیین می‌کند.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۰/۰۴/۱۸
امید رحیمی

نظرات  (۲)

۱۹ تیر ۹۰ ، ۱۱:۰۲ سعید یاسر
مطالب نهج البلاغه ات فوق العاده اند
آدم نمیتونه روشون نظر بده چون خیلی قوی کار شده
پیشنهاد میکنم توی طول ترم یه کلاس تفسیر نهج البلاغه بذاری
به مینا سلام برسون(مینا اسم یه پرنده است خطاب به دوستان که کج فهمی نشه!!!)
۱۹ تیر ۹۰ ، ۱۱:۰۰ سعید یاسر
راستی یه چیز مهم اینکه ما میخواهیم تو این وبلاگا چیکار کنیم؟
مگه یکی از هدفای بزرگمون نشر افکارمون و رسانه شدن نبود؟
اینکه ما بیاییم و حرفاییو که توی طول ترم روشون بحث کردیمو دوباره برای هم تکرار کنیم لطف آنچنانی نداره ها
این مثل اینه که من در گوش شما حرفامو بزنمو شما هم درگوش من!!؟
باید تا میتونید این وبلاگا و مطالبشونو عمومی کنید و پای دیگرانو بهشون باز کنید
حداقل اطرافیان و دوستان و همکلاسیهاتونو با وبلاگها همراه کنید
این خیلی مهمه که از این تریبون خوب استفاده بشه

یه نکته دیگه اینکه باید روی مطالب بحث راه بیفته و اون هم با نظر دادن برای مطالب همدیگه اتفاق میفته
اگه مطلب گذاشتن 30%ارزش داشته باشه، نظر دادن و بحث روی مطالب70%ارزش کارو به خودش اختصاص میده
این نکاتو به بچه ها هم تذکر بدید
موفق باشید

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی