نامه 5 نهجالبلاغه به همراه تفسیر
این نامه را امام علی(ع) به اشعث بن قیس(فرماندار آذربایجان) نوشته است.جالب است بدانید که ابوبکر برای جلوگیری از خطرات اشعث، خواهر خود امفروه را به او تزویج کرد و این زن سه پسر آورد که یکی از آنها محمد بود که در کربلا از فرماندهان لشکر ابن زیاد در برابر امام حسین(ع) بود.اشعث دختری به نام جعده داشت که همه شنیدهایم امام حسن مجتبی(ع) را مسموم ساخت و طبق روایت کافی خود اشعث نیز از کسانی است که در قتل امیر مؤمنان علی(ع) شرکت داشت
إلی أشعث بن قیس عامل أذربیجان
وإن عملک لیس لک بطعمة، ولکنه فی عنقک أمانة، وأنت مسترعًی لمن فوقک. لیس لک أن تفتات فی رعیة، ولا تخاطر إلا بوثیقة، وفی یدیک مال من مال الله عزوجل، وأنت من خزانه حتی تسلمه إلی، ولعلی ألا أکون شر ولاتک لک، والسلام.
ترجمه
این فرمانداری برای تو آب و نان نیست؛ بلکه امانتی است در گردنت و (بدان) تو از سوی مافوق خود تحت مراقبت هستی.هرگز حق نداری دربارهی رعیت، استبداد به خرج دهی و حق نداری در کارهای مهم و خطیر بدون اطمینان وارد شوی.در دست تو بخشی از اموال خداوند عزوجل است و تو یکی از خزانهداران او هستی، باید آن را حفظ کنی تا به دست من برسانی، امید است که من رییس بدی برای تو نباشم والسلام.
تفسیر
سید رضی فقط قسمتی از کل نامه را در اینجا آورده است.امام(ع) در آغاز این نامه چنین فرمود:« اگر لغزشهایی چنین و چنان از تو سر نزده بود در این کار(فرمانداری آذربایجان یا بیعت کردن با امام(ع)) مقدم بر دیگران بودی و شاید پایان کار تو آغاز آن را جبران کند و بخشی از آن بخش دیگر را بپوشاند اگر تقوای الهی را پیشه کنی.»
سپس امام (ع) در ادامهی این نامه اشاره به قتل عثمان و بیعت مردم با او و شورش طلحه و زبیر و شکستن بیعت آن حضرت نمود و افزود که آنها عایشه را نیز با خود به سوی بصره بردند و من به اتفاق مهاجرین و انصار به سوی آنها رفتیم و در میدان نبرد در مقابل هم قرار گرفتیم.من از آنها خواستم که از سرکشی باز گردند و به بیعت خود وفادار باشند و آنچه وظیفهی اتمام حجت بود انجام دادم؛ ولی آنها نپذیرفتند جنگ در گرفت و شکست خوردند و گروهی مجروح شدند و گروهی فرار کردند و من دستور دادم مجروهان را مکشند و فراریان را تعقیب نکنند و هر کس سلاح خود را بر زمین بگذارد و به خانهی خویش برود و در را به سوی خویش ببندد در امان خواهد بود.
سپس امام(ع) این بخش از نامه را که سید رضی نقل کرده است بیان فرمود.امام(ع) در این بخش از نامه، اول او را با دو جمله پر معنا هشدار میدهد و میفرماید:« این فرمانداری برای تو آب و نان نیست؛ بلکه امانتی است در گردنت و (بدان) تو از سوی مافوق خود تحت مراقبت هستی».سپس امام(ع) بعد از این هشدار گویا به بیان سه وظیفه برای اشعثبه عنوان یک فرماندار میپردازد، نخست میفرماید:« هرگز حق نداری دربارهی رعیت، استبداد به خرج دهی»بلکه باید طبق موازین الهی و آنچه در اسلام دربارهی حقوق مردم پیشبینی شده رفتار کنی نه اینکه آنچه دلخواه توست خودسرانه انجام دهی و با مردم همچون بندگان و بردگان رفتار کنی.حضرت در دستور دوم میفرماید:« حق نداری در کارهای مهم و خطیر بدون اطمینان وارد شوی» و منظور امام(ع) این است که در اموری که با سرنوشت مردم سروکار دارد جز با دقت و تامل و مشورت کافی و در صورت لزوم گرفتن اذن از امام(ع) و پیشوایت اقدام مکن، زیرا برای حفظ امانتهای مهم باید از دست زدن به کارهای خطرناک پرهیز کرد.در دستور سوم دربارهی حفظ اموال بیتالمال میفرماید:« در دست تو بخشی از اموال خداوند عزوجل است و تو یکی از خزانهداران او هستی، باید آن را حفظ کنی تا به دست من برسانی»
در پایان به او اطمینان میدهد که اگر در مسیر صحیح گام بر دارد، امام(ع) بر او هیچگونه تعرضی نکند و از این نظر در امنیت باشد، میفرماید:« امید است که من رییس بدی برای تو نباشم»
البته این تعبیر، تعبیری است بسیار متواضعانه و پدرانه.
لطفا "کد لینک باکس" را در وبلاگ خود قرار دهید
باتشکر
لینک باکس امام خامنه ای
www.leaderbox.tk