نامه 7 نهجالبلاغه به همراه تفسیر
این نامه رو که خوندم دنبال مصداق میگشتم واسش که یاد نامههایی افتادم که در جریان انتخابات سال 88 از جانب برخی سیاسیون به مقام معظم رهبری نوشته میشد.این نامه رو امام علی(ع) در جواب نامهی موذیانه و احمقانهی معاویه نوشته.در منابع آمده است که معاویه این نامه را در حقیقت برای علی(ع) ننوشت بلکه برای مردم شام و اغفال آنها نوشت دقیقا نظیر همان نامههایی که در زمان سال 88 هر روز از رسانهها منتشر میشد.بهتون توصیه میکنم حتما بخونیدش ...
أما بعد، فقد أتتنی منک موعظة موصلة، و رسالة محبرة، نمقتها بضلالک، وأمضیتها بسوء رأیک، وکتاب امریء لیس له بصر یهدیه، ولا قائد یرشده، قد دعاه الهوی فأجابه، وقاده الضلال فاتبعه، فهجر لاغطاً، وضل خابطاً. و منه: لأنها بیعه واحدة لا یثنی فیها النظر، ولا یستأنف فیها الخیار. الخارج منها طاعن، والمروی فیها مداهن.
ترجمه
اما بعد(از حمد و ثنای الهی) نامهای از سوی تو به من رسید، نامهای با اندرزهای نامربوط و سخنان رنگارگ که با گمراهی خویش آن را تزیین کرده و با سوء رایت امضا نموده بودی، این نامه از کسی است که نه چشم بصیرت دارد تا هدایتش کند و نه رهبری آگاه که ارشادش نماید(به همین دلیل) هوی و هوس او را به سمت خود دعوت نموده و او این دعوت را اجابت کرده، گمراهی، رهبر او شده و او از آن پیروی نموده، به همین دلیل بسیار هذیان میگوید و در گمراهی سرگردان است.
بخش دیگری از این نامه: بیعت خلافت یکبار بیشتر نبوده و نیست.نه تجدید نظر در آن راه دارد نه اختیار فسخ، بنابراین آن کس که از بیعت خارج شود(بر آرای مهاجران و انصار) طعنه زده و به مخالفت برخاسته( و آن را بی اعتبار شمرده) و آن کس که درباره آن تردید به خود راه دهد منافق است.
تفسیر
امام(ع) در این نامه از تعابیر جالبی استفاده کردهاند مانند:
تعبیر به موصلة اشاره به ناهمگون بودن نامهی معاویه است که تمسک به بعضی از آیاتی کرده که هیچ ارتباطی به مقصود او نداشته .
تعبیر به رسالة محبرة (با توجه به اینکه محبره به معنای تزیین شده است) اشاره به این است که معاویه سعی کرده است به هر وسیلهای که ممکن است نامهی خود را حق به جانب معرفی کند گاه از روز قیامت و عذاب الهی سخن میگوید، گاه مصالح مسلمین را مطرح میکند و گاه آیات قرآن را سپر قرار میدهد.
تعبیر به نمقتها بضلالک اشاره به این است که تعبیرات ظاهرا زیبای نامه شبیه تعبیراتی است که منافقان گمراه هنگام عذرخواهی در مقابل پیغمبر به کار میبردند.
در ادامهی سخن،محتوای نامه معاویه و شخصیت او را در عباراتی کوتاه و پرمعنا روشن میسازد و میفرماید(این نامه از کسی است که نه چشم بصیرت دارد تا هدایتش کند و نه رهبری آگاه که ارشادش نماید(به همین دلیل) هوی و هوس او را به سمت خود دعوت نموده و او این دعوت را اجابت کرده، گمراهی، رهبر او شده و او از آن پیروی نموده، به همین دلیل بسیار هذیان میگوید و در گمراهی سرگردان است.)
قابل توجه اینکه امام(ع) در این سه جمله از امور دوگانهای استفاده کرده است که لازم و ملزوم با یکدیگر در ارتباط است؛ در جملهی اول میفرماید: «نه چشم بصیرت دارد نه راهنما». در جملهی دوم که نتیجهی آن است میفرماید: «به جای چشم بصیرت، هوای نفس او را به سوی خود دعوت میکند و به جای راهنمای آگاه، ضلالت و گمراهی قاىٔد اوست.» و در جملهی سوم که نتیجهی جملهی دوم است میفرماید:« او پیوسته هذیان و سخنان بیهوده میگوید و به سبب راهنمایان گمراه، در گمراهی سرگردان است» و به راستی چنین است، زیرا نور هدایت یا باید از درون بتابد یا از برون به وسیلهی رهبران الهی. در غیر اینصورت تاریکی درون و گمراهی برون که به وسیلهی مشاوران بی ایمان وناآگاه حاصل میشود، انسان را به سوی پرتگاه میبرد؛ نه سخنانش نظم منطقی دارد و نه در اعمالش برنامهی عاقلانهای دیده میشود.
در انتها نیز امام(ع) به بیان یکی از بزرگترین اشتباهات معاویه در مورد خلافت امام(ع) و اینکه بیعت او صحیح نبوده پاسخ میدهد که در نامهی قبل هم ذکر شده بود.