اصلاحات سوری !
از زمانی که ناآرامی ها در سوریه آغاز شد، جمهوری اسلامی ایران حوادث رخ داده در این کشور را متمایز از بیداری اسلامی در دیگر کشورهای منطقه خواند و آن را جدای از حوادث مصر و لیبی و ... می داند. اما علت این کار چیست؟ چرا با وجود اینکه بشار اسد هم به نوعی دیکتاتور است، ایران حرفی از بر اندازی وی نمی زند و خواهان اصلاحات در سوریه است. اصلاحاتی که خود بشار اسد هم آنها را قبول کرده و سعی در اجرای آنها دارد. او پذیرفته که یک ساختار جدید باید در قانون اساسی پیش بینی شود و کشور به سمت مردمی شدن پیش برود و حزب بعث تنها حزب حاکم نباشد. قبول کرده باید تعدیلاتی را در بند 48 قانون اساسی ایجاد کند(1). خود بشار اسد اعتراف کرده که در سوریه اراده مردم باید بیشتر متجلی شود در حکومت و انتخابات جدی تر و واقعی تر شود و تلاش می کند که این اصلاحات را انجام دهد ولی با توجه به برخی مشکلات به وجود آمده و خرده دیکتاتوری! موجود این اصلاحات با روند کندی در حال انجام است و برخی از آنها هم متوقف شده اند.
اما نوع دیگری از اصلاحات نیز وجود دارد که از جنس دیگری هستند و هیچ حرفی از اصلاحات نوع قبل در آن نیست و تنها به نام دموکراسی و برای تثبیت قدرت آمریکا و تضمین امنیت اسرائیل در منطقه(2)، ایالات متحده هم پیمانانش به دنبال آن هستند. اصلاحاتی که به خوبی می توانیم در گفته های مقامات آمریکایی به سفیر سوریه در این کشور به آنها پی ببریم. زمانی که با صراحت تمام به سفیر سوریه گفتند:« ما سه مشکل با شما داریم یکی مقاومت فلسطین، دوم امکاناتی که به حزبالله میدهید و سوم رابطه با ایران که اگر این سه مشکل حل شود ما با شما مشکلی نداریم». شاید اگر سوریه این دسته از اصلاحات را می پذیرفت الان دیگر شاهد درگیری های نظامی در داخل این کشور نبودیم و خانم کلینتون دم از حمایت اطلاعاتی از مخالفین بشار اسد نمی زد. در اجلاس دوستان سوریه که به منظور برقرای صلح!!! در ترکیه برگزار شد حرفی از کمک های مالی و تسلیحاتی به مخالفین بشار اسد توسط قطر عربستان، بازوهای آمریکا در منطقه، زده نمی شد. دیگر انواع سلاح های قاچاق وارد سوریه نمی شد و در اختیار مخالفین قرار نمی گرفت و به تبع آن هم بشار اسد با ارتش خود به مقابله با مخالفین بر نمی خواست ...
برخی کارشناسان نیز که سوریه را در زمره بهار عربی اتفاق افتاده در منطقه می دانند معتقدند که سرانجام کار سوریه هم نتیجه ای به مانند آنچه برای لیبی رخ داد خواهد بود. اما آن چه در لیبی گذشت و قذافی را به خاک سیاه گور سپرد، ارادهی مردم بود نه خواست ناتو، چرا که اگر تصمیم «ناتو» مؤثر بود امروز افغانستان وضعیت دیگری داشت! در واقع آن چه در کشورهایی مانند مصر و تونس و لیبی رخ داد و منجر به تغییر رژیمهای حاکم شد، محصول مشارکت اکثریت واقعی مردم در یک فرآیند اعتراض دسته جمعی و پیگیر بود؛ در حالی که در تحولات سوریه به هیچ وجه اکثریت مردم دخالت ندارند، بلکه اقلیتی از اپوزیسیون مسلح و دارای رویکرد کاملاً خشن تحولات این کشور را پیش میبرند.(3)
دلیل دیگری که شاید بتوان سوریه را متمایز از بیداری اسلامی رخ داده در منطقه دانست مواضع این کشور است. جمهوری سوریه از ابتدای شکلگیری اسرائیل و با توجه به هم مرزی با فلسطین اشغالی به عنوان یکی از مهمترین بازوهای نظامی اعراب در جنگهای میان آنها و رژیم صهیونیستی، مطرح بوده و همچنان بخشی از خاک این کشور در اشغال نیروهای اسرائیلی قرار دارد. مقامهای سوری بر خلاف اردن و مصر هیچگاه مذاکره با صهیونیستها را تجربه نکردهاند و هویت دشمنی با این رژیم همچنان برای سوریه به قوت سابق باقی است. این در حالی است که طی سالهای پس از صلح «کمپ دیوید»، مصر و اردن به عنوان دو ضلع اصلی مثلث نظامی اعراب در برابر اسراییل، کدورتهای گذشته را زدودند و وجود کشور صهیونیستی در سرزمین فلسطین را به رسمیت شناختند. بشار اسد کنار ایران و مقاومت حزب الله لبنان ایستاد و بهای آن را پرداخت و با حمایت دولت بشار اسد بود که توانایی مقاومت رو به پیشروی گذاشت و توان و قدرت اسرائیل به خصوص بعد از جنگ 33 روزه رو به افول نهاد. بزرگترین و مهم ترین تفاوت بشار اسد و دولتش با دیگر دیکتاتور های منطقه برای ایران و آمریکا هم همین است.
مسئله ی قابل توجه در مورد اتفاقات سوریه دخالت کشورهای دیگردر مسائل داخلی این کشور است. کشورهایی که دایه ی مهربان تر از مادر! شده و دم از حقوق بشر و دموکراسی می زنند و به همین بهانه ها هم خود را مستحق دخالت در امور داخلی سوریه و کمک به مخالفین بشار اسد می دانند. دیکتاتورهایی که اسم یک خانواده بر روی کشورشان است و نژادپرست اند، برای سوریه طرح دموکراسی می دهند. در این کشورها سمتها نه براساس کفایت بلکه براساس عضویت در یک خانواده توزیع میشود. باید تأکید کرد که حتماً سوریه از این کشورها دموکراتتر است. مواضع سازمان ملل و اتحادیه عرب در حمایت از حقوق مخالفین سوریه هم می تواند جالب توجه باشد. سازمان مللی که با ورود نیروهای وهابی امارات و عربستان به بحرین و کشتار شیعیان این کشور کوچکترین مخالفتی نکرد و دم بر نیاورد. اتحادیه عربی که به جرأت می توان گفت هیچ قدمی برای حمایت از مردم عرب در مقابل دیکتاتورهای منطقه برنداشته و همیشه گوش به فرمان غرب بوده است.
بدون تردید آمریکا و رژیم صهیونیستی به دنبال یک سوریه ضعیف و درهم ریخته و درگیر جنگ داخلیاند و هیچ گزینهای برای جایگزینی اسد در آستین ندارند. آنها به خوبی می دانند که گزینه ی بعد از بشار اسد بسیار اسرائیل ستیز تر از او خواهد بود و حکومت بعد از دولت بشار اسد هم بسیار نزدیک تر به جمهوری اسلامی ایران خواهد بود. سران کشورهای غربی و به خصوص آمریکا اذعان دارند که سقوط بشار اسد تا حدود زیادی منتفی است و به دنبال تبدیل بشار اسد و سوریه به یک مهره ی بازی و شاید هم یک بازوی قدرت برای خودشان در منظقه هستند. امروز سوریه عرصهی اصلی جنگ دیپلماتیک در منطقه است. جنگی میان انقلاب اسلامی و استکبار جهانی که هر دو طرف با تمام تلاش در حال تثبیت جایگاه و تفکر خویش در منطقه هستند. یکی با قدرت رسانه ای و با تحریم و تهدید به حمله نظامی و ... و دیگری هم به پشتوانه مسلمانان منطقه و در رأس آنها مردم سوریه و اجرای هرچه سریع تر اصلاحات مدنظر خود.
در انتها هم روابط استراتژیک میان سوریه و جمهوری اسلامی ایران نقش به سزایی در ایجاد توازن در منطقه و در زمینهی رویارویی با دشمنان خارجی دارد. فردای منطقه از آن کسی است که برندهی این جنگ باشد و هوشیاری و دقت عمل ماست که موجبات گسترش تفکر انقلاب اسلامی در فردای این منطقه را فراهم خواهد آورد.
___________________________________________________________________________
1) بند 48 قانون اساسی سوریه: تنها حزب بعث است که می تواند رئیس جمهور را انتخاب کند.
2) از کلمه ی خاور میانه که مبنای میانه بودن آن فاصله از انگلستان بوده( مانند خاور دور و خاور نزدیک) و فقط یک یادگاری کهنه از استعمار این کشور در منطقه است استفاده نشد و بجای آن کلمه ی «منطقه» را بکار بردم که به محض اطلاع از معادل فارسی اش، ان را بکار خواهم برد.
3) بزرگترین معارضین و مخالفین دولت سوریه و بشار اسد را می توان به پنج گروه اصلی تقسیم کرد. کردها، اخوان المسلمین، گروهی به نمایندگی هیثم مناع و به نام تسنیق که بزرگترین گروه را تشکیل می دهند، معارضین خارج که از افراد سرشناس آن می توان به رفعت اسد عموی بشار اسد اشاره کرد و گروه پنجم هم سلفی هایی هستند که عمده خشونت ها ی موجود بر عهده دو گروه آخر است. سه گروه اول خواستار اصلاحات نوع اول از روش های دیپلماتیک و بدون جنگ و خونریزی هستند و دو گروه آخر(معارضه خارج و سلفی ها) به دنبال براندازی حکومت به هر قیمتی می باشند.
کار و بار عشق بی سامان نمی ماند عزیز
یک نفر فردا زمین را نور باران می کند
مهدی ما تا ابد پنهان نمی ماند عزیز
سلام بزرگوار
خدا قوت و موفق و مهدوی باشید.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
اللّهم عجّل لولیک الفرج