"دانش"گاه یا ...
چند روزه تو فکرم که اسم این جایی رو که دارم توش درس می خونم چی بذارم؟؟؟؟؟؟؟
دانش گاه، جزوه گاه، عقده گاه، مدگاه، کپی گاه یا خیلی ...گاه های دیگه. دانشگاهی که نمیدونم بعد چهار سال درس خوندن، من دانشجو رو چی تحویل بازار کار میده.
و اما داستان اصلی ...
چند روز پیش رفتم جایی واسه کار یا بهتره بگم کارآموزی. مربوط به رشته خودم می شد. یه جایی بزرگتر مساوی کارگاه و کوچکتر مساوی کارخانه. همه همدیگه رو مهندس صدا میزدن. ما رو هم جو گرفت که شدیم مهندس ...
ولی چشمتون روز بد نبینه، سراغ کار که رفتم دیدم هیچ کاری رو نمی تونم انجام بدم. یعنی بلد نبودم. نمی دونستم باید چیکار کنم. در واقع با دو سال پیشم که اومدم دانشگاه هیچ فرقی نکرده بودم. از برق هیچی نمی دونستم هنوز.
اولش فکر کردم مشکل از منه و از دانشگاه من و از اساتید من و هزار تا من دیگه، ولی چشمم افتاد به یه دانشجوی دیگه که برای کارآموزی اومده بود. از قضا آشنا در اومد و دوست دوران بچگی ... ترم هفت مهندسی برق قدرت از دانشگاه فردوسی، یکی از قطب های مهندسی برق در کشور، و با معدلی بالای 15 ...
وقتی کار کردن این دوست رو دیدم کلی به خودم امید وار و کلی از نظام آموزشی دانشگاهی کشورم نا امید.نمیدونم دو سال دیگه بازم کار یاد میگیرم یا هنوز هم باید بیام پیش کاگرهای دیپلمه این کارخونه و ازشون مهندسی برق یاد بگیرم!!!
باقی کاآموزهای دیگه هم همین وضع رو داشتن، البته بسیار بدتر از من. وقتی آمار بیکاری و افراد تحصیل کرده رو تو تلویزیون نشون میدن و اشک مجری و دست اندرکاران برنامه در حال سرازیریه، نمی دونم به اینم فکر میکنن که برای کار کردن باید کار بلد بود نه از حفظ بودن چهار تا تعریف و مفهوم و حل کردن چند تا مساله سخت و آسون...
شاید اگر 100 واحد کارآموزی بذارن مشکل حل بشه.راه حل دیگه ای به ذهن من نمیرسه واسه مهندس شدن !!!
____________________________________________________________________________
* تمامی نوشته های بالا در مورد رشته تحصیلی خودمه و از بقیه رشته ها خبر ندارم. بضاعتم همین قدر بود.
* همچنین مربوط به شخص خودمه. شاید یکی هم پیدا بشه و کار بلد باشه(که فکر نمیکنم بشه پیدا کرد)
* تو این مدت کم کارآموزی هم نمیشه کار یاد گرفت
* حرفام دلیلی برای بلد نبودن چهار تا تعریف و حل چند تا مساله(تنها خروجی دانشگاه) نمیشه
* اگر راه حل بهتری سراغ دارید حتما بگید. استقبال میکنم.
اگه دانشجوها با این دید وارد دانشگاه بشن که دانشگاه محل تولید علمه و نه صرفا ترویج علم، و اگه اساتید و مسئولین هم این نگاه رو داشته باشن، همین درصد رشد علمی ای که الآن داریم خیلی بیشتر میشه. علم واسه پیشرفت نیاز به قالب شکنی داره. نه اینکه حدود مبانی کلا شکسته شه، ولی باید از این حصری که واسمون درست شده فراتر بریم تا به چیزای جدید دست پیدا کنیم. مثلا قالب شکنی نیما یوشیج؛ البته تا وقتی زنده بود بهای چندانی به سبک شعریش داده نشد، ولی بعدها تو دانشگاه ها به عنوان سبک نیمایی تدریس شد....
رسیدن به مرحله ای که بشه به چیز جدیدی دست پیدا کرد سخته؛ بعد از اینکه از این مرحله هم گذر شه، سنگ اندازی و مشکلات بیشتر هم میشن، و عبور از این مراحل همت و ایمان و اراده ی قوی میخواد که خیلی از جوونامون با داشتنشون و عبور از سختیا افتخارای زیادی واسه اسلام و ایران آفریدن. انشالله روز به روز به تعداد این جوونا اضافه شه...