صبح امید

اندکی صبر سحر نزدیک است

صبح امید

اندکی صبر سحر نزدیک است

صبح امید

شعر، تا شاعر از خویش نرسته است، حدیث نفس است و اگر شاعر از خود رها شود، حدیث عشق است. پس نه عجب اگر شعر و شمشیر و عشق و پیکار با هم جمع شود ...
که کار عشق، یاران، لاجرم کربلایی است.

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

"دانش"گاه یا ...

دوشنبه, ۱۹ تیر ۱۳۹۱، ۰۸:۱۸ ب.ظ

چند روزه تو فکرم که اسم این جایی رو که دارم توش درس می خونم چی بذارم؟؟؟؟؟؟؟

دانش گاه، جزوه گاه، عقده گاه، مدگاه، کپی گاه یا خیلی ...گاه های دیگه. دانشگاهی که نمیدونم بعد چهار سال درس خوندن، من دانشجو رو چی تحویل بازار کار میده.

و اما داستان اصلی ...

چند روز پیش رفتم جایی واسه کار یا بهتره بگم کارآموزی. مربوط به رشته خودم می شد. یه جایی بزرگتر مساوی کارگاه و کوچکتر مساوی کارخانه. همه همدیگه رو مهندس صدا میزدن. ما رو هم جو گرفت که شدیم مهندس ...

ولی چشمتون روز بد نبینه، سراغ کار که رفتم دیدم هیچ کاری رو نمی تونم انجام بدم. یعنی بلد نبودم. نمی دونستم باید چیکار کنم. در واقع با دو سال پیشم که اومدم دانشگاه هیچ فرقی نکرده بودم. از برق هیچی نمی دونستم هنوز.

اولش فکر کردم مشکل از منه و از دانشگاه من و از اساتید من و هزار تا من دیگه، ولی چشمم افتاد به یه دانشجوی دیگه که برای کارآموزی اومده بود. از قضا آشنا در اومد و دوست دوران بچگی ... ترم هفت مهندسی برق قدرت از دانشگاه فردوسی، یکی از قطب های مهندسی برق در کشور، و با معدلی بالای 15 ...

وقتی کار کردن این دوست رو دیدم کلی به خودم امید وار و کلی از نظام آموزشی دانشگاهی کشورم نا امید.نمیدونم دو سال دیگه بازم کار یاد میگیرم یا هنوز هم باید بیام پیش کاگرهای دیپلمه این کارخونه و ازشون مهندسی برق یاد بگیرم!!!

باقی کاآموزهای دیگه هم همین وضع رو داشتن، البته بسیار بدتر از من. وقتی آمار بیکاری و افراد تحصیل کرده رو تو تلویزیون نشون میدن و اشک مجری و دست اندرکاران برنامه در حال سرازیریه، نمی دونم به اینم فکر میکنن که برای کار کردن باید کار بلد بود نه از حفظ بودن چهار تا تعریف و مفهوم و حل کردن چند تا مساله سخت و آسون...

شاید اگر 100 واحد کارآموزی بذارن مشکل حل بشه.راه حل دیگه ای به ذهن من نمیرسه واسه مهندس شدن !!!

____________________________________________________________________________

* تمامی نوشته های بالا در مورد رشته تحصیلی خودمه و از بقیه رشته ها خبر ندارم. بضاعتم همین قدر بود.

* همچنین مربوط به شخص خودمه. شاید یکی هم پیدا بشه و کار بلد باشه(که فکر نمیکنم بشه پیدا کرد)

* تو این مدت کم کارآموزی هم نمیشه کار یاد گرفت

* حرفام دلیلی برای بلد نبودن چهار تا تعریف و حل چند تا مساله(تنها خروجی دانشگاه) نمیشه

* اگر راه حل بهتری سراغ دارید حتما  بگید. استقبال میکنم.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۴/۱۹
امید رحیمی

دانشجو

دانشگاه

مهندس

نظرات  (۵۳)

درسته سیستم آموزشی نواقص زیادی داره، ولی اینطور هم نیست که بگیم با این سیستم اصلا نمیشه به جایی رسید! همون کسایی که به پیشرفت های زیادی رسیدن هم تو همین سیستم بودن، فقط با این تفاوت که تلاش و پشتکارشون زیاد بوده، علاقه و استعدادش رو هم داشتن، تا یه جاهایی پیش رفتن، تا حدودی هم حمایت شدن و امکانات در اختیارشون قرار گرفته و شدن افتخار این مملکت! پیشرفت علمی ما تو زمینه های مختلف بوده؛ اختراع داشتیم، اکتشاف داشتیم و... بعضی مواردش تولید علم بوده و دست یافتن به چیزی که قبل از ما کسی بهش نرسیده بود؛ بعضی مواردش هم دست یافتن به تولید داخلی و خودکفایی بوده. که این مورد هم خودش رشد خیلی بزرگیه.
اگه دانشجوها با این دید وارد دانشگاه بشن که دانشگاه محل تولید علمه و نه صرفا ترویج علم، و اگه اساتید و مسئولین هم این نگاه رو داشته باشن، همین درصد رشد علمی ای که الآن داریم خیلی بیشتر میشه. علم واسه پیشرفت نیاز به قالب شکنی داره. نه اینکه حدود مبانی کلا شکسته شه، ولی باید از این حصری که واسمون درست شده فراتر بریم تا به چیزای جدید دست پیدا کنیم. مثلا قالب شکنی نیما یوشیج؛ البته تا وقتی زنده بود بهای چندانی به سبک شعریش داده نشد، ولی بعدها تو دانشگاه ها به عنوان سبک نیمایی تدریس شد....
رسیدن به مرحله ای که بشه به چیز جدیدی دست پیدا کرد سخته؛ بعد از اینکه از این مرحله هم گذر شه، سنگ اندازی و مشکلات بیشتر هم میشن، و عبور از این مراحل همت و ایمان و اراده ی قوی میخواد که خیلی از جوونامون با داشتنشون و عبور از سختیا افتخارای زیادی واسه اسلام و ایران آفریدن. انشالله روز به روز به تعداد این جوونا اضافه شه...
راستی خواهر تانریلا ژاپن بودین شما؟؟؟دفعه بعدی که خواستین عازم شین به ما هم ندایی بدین با هم بریم آخه یه روز استاد ریخته گریمون میگفت تو ژاپن خانوما کنار کوره که هیچ ،تو بخش ذوب ریزی هم کار میکنن.البته بعدش گفت:اینجا هم شماهارو تو بانک ها شاید استخدام کنن.
واقعا؟همچین چیزی هست؟

ولی بنظر من کار نمیاد دنبال یه مهندس خوب،بلکه این مهندس خوبه که کار ایجاد میکنه.

حالا چطوری تو این مدت باقیمونده مهندس خوب بشیم؟؟!!
و یه سوال از همه دوستان.لطفا پاسخ بدین.ما این همه از پیشرفت علمی کشور میگیم(شکی نیست).خود حضرت آقا مدام از پیشرفت ها میگن.از اینکه جوانان این مرزوبوم به کجاها که نرسیدن و و و
حالا سوالم اینه،اون جوانان تربیت شده کجا هستن؟کجا درس خوندن؟آیا تعداد واحدهای کارآموزی اونا بیشتر از ماست؟آیا نظام آموزشی اونا با ما فرق داره؟
خانم هوشیاری این حرف از شما بعیده!! پس کی رتبه ی تک رقمی بیاره؟؟
۲۴ تیر ۹۱ ، ۲۲:۱۸ فرزند ایران
خانوم هوشیاری:
من نگفتم ارشد نخونیم، منظورم این بود که اول سعی کنیم یه مهندس خوب بشیم و بعد به فکر ارشد باشیم
تو همین مدت کم باقیمانده هم میشه مهندس شد، به شرطی که از وقتمون درست استفاده کنیم
درضمن کی گفته واسه یه کارشناس ارشد بهتر از یه مهندس کار پیدا میشه؟
مهندسایی رو میشناسم تو صنعت، که شاید از یه دانشگاه آزاد تو یه شهرستان مدرک گرفته باشن و ارشد هم ندارن، ولی از لحاظ بار علمی از خیلی از فوق لیسانس ها و دکترهای دانشگاه خودمون هم بالاترن و تموم کارخونه ها و کارگاه ها در به در دنبالشونن. هر کارگاه و کارخونه ای حداقل یه دونه مثل اینا داره و تعدادشون کم هم نیست. میشه رتحت پیداشون کرد...
اگرمهندس به معنای واقعی باشید لازم نیست دنبال کار بگردید و اونوقت کار دنبال شما میگرده !!!!
در مورد مسئله ی اشتغال زن بخوایم بحث کنیم، فکر کنم با 40-50 تا نظر دیگه مهمون این پست باشیم! ایشالله خانم میری اقدم که رو مسئله "زن" کار میکنن، یه مطلب در این مورد میذارن که اگه بحثی بود، اونجا ادامه پیدا کنه! ( خانم میری اقدم!.... یا علی!)
من حرفای شما رو قبول دارم ولی این چیزایی که میگید و بعضی چیزایی که میگم، با "اگه" هستن و ما الآن تا این مدینه ی فاضله ی توصیفیمون کلی فاصله داریم!!
میگید 20 واحد کارآموزی داشته باشیم، بهتره؛ قبول دارم! ولی الآن فقط 2 واحد داریم....
میگید 4 سال بشه 2 سال؛ منم میگم اینجوری شاید از جهاتی بهتر باشه؛ ولی خب الآن باید 4 سال تو دانشگاه باشیم و تو همین دانشگاه تقوا پیشه کنیم!!! اگه شرایط اصلاح شد و همه چی گل و بلبل بود و شد تو مدت کمتر به سواد لازم رسید( که الآن تو همین 4 سال هم سخت میشه به جایی رسید!)، فبها.... ما که اعتراضی نداریم! ولی الآن " مجبوریم" 4 سال تو دانشگاه باشیم. پس "باید" حداکثر استفاده رو ببریم. حالا هر کی هرجور که میخواد استفاده بردن رو تعریف کنه!!
میگید خروجی دانشگاهامون چه نیروهایی هستن؟ میگم رو خیلیاشون اصلا نمیشه حساب "نیرو" باز کرد!!
مشکلات موجود خیلی وسیعن و تنها محدود به این چیزایی که ما میگیم نمیشن...
آقای وزیر رئیس دانشگاه رو انتخاب میکنه، آقای رئیس معاونا و رؤسای دانشکده ها، رؤسای دانشکده ها معاوناشون و.... اون وقت هیئت علمی چه نقشی تو این فضای علمی دارن؟! تو ژاپن وقتی میخوان یه خیزش بزرگ علمی بردارن و از مصرفی بودن خارج شن، یه مجمع تو دانشگاها تشکیل میدن و اساتید بالاجبار تو مسائل کلیدی مشارکت میکنن. اما ما چی؟؟ این وضعیت بهره گیری از استادا و تجربه و ایده هاشونه! دیگه چه انتظاری در مورد استفاده از دانشجوها و میدون دادن بهشون داریم؟!! چقدرهم که دانشجوها اشتیاق و استعداد نشون میدن!!!!
یه نوع دیگه اش اینه که استاد سر کلاس تو سرکوفت زدن به ایران کم نمیذاره! اون یکی پشیمونه که خیابونای شانزالیزه رو ول کرده اومده پشت کوه داره درس میده! و....
این قصه سر دراز دارد! انشالله یه روزی(!) این مشکلات حل شه.
البته این خانه از پایبست ویران است! ما فقط از مشکلات دانشگاه گفتیم،( اونم فقط از زبون مای دانشجو بود و مسلما بقیه ی افراد مرتبط با دانشگاه هم کلی حرف دارن!)؛ مشکلات مدرسه و سیستم آموزشی مربوط به اون و کنکور هم جای خود دارن!
اگه دقت می کردید بعد از اینکه گفتم همون کسی که معدل الف میشه هم به نظام آموزشی اعتراض داره، به این نکته هم اشاره کردم که به خاطر نمره محوری و شرایط فعلی، همین معدل الفه، هم وغمش میشه نمره گرفتن! من از این نمونه ها زیاد دیدم؛ البته درست میگید، گریه کردن واسه نمره و اصرار به استاد و... هم توشون وجود داره! اونا تو این سیستم و نمره حل شدن و وقتی میبینن اعتراضا و دلخوریاشون راه به جایی نمی بره، بیخیال همه چیز میشن و میشینن درس میخونن و نمره ی خوب میارن و طبق چیزی که این سیستم میخواد پیش میرن! واسه همینه که جنس اعتراضشون با ما متفاوت میشه.
باز هم میگم برید سراغ علم! ولی من نگفتم صرفا برید دنبال علمی که تو کتاباست! من میگم از این علمی که تو کتاباست حداکثر استفاده رو واسه سریعتر و بهتر بدست آوردن علمی که نمود داره و مفیده استفاده کنید!
اینکه میگم زیر و بم یه درسی رو در بیاریم، واسه اینه که یه اطلاعات و پیش زمینه ای دستمون بیاد! تو این شرایط که به قول خودتون آزمایشگاه و پژوهشگاه آنچنانی در اختیارمون نیست، خب نمیتونیم عملا به بعضی چیزا برسیم؛ نمیتونیم با آزمون و خطای عملی پیش بریم؛ نمیشه عملا امتحان کنیم تا متوجه شیم که مثلا کارایی فلان دستگاه اینطور بهتره و اگه بهمان جزء اش این تغییرو کنه بازده میره بالاتر!
۲۴ تیر ۹۱ ، ۲۱:۵۱ میری اقدم
دو تا نکته:
به نظرمن هم این اصلا منطقی نیست که چون باید دوران دانشجویی فرصتی برای رشد از جنبه های دیگه هم باشه درسی رو که میشه تو چند ماه خوند تازه اگر هم لازمه باشه بخونیم، 4 سال طولش بدیم که مثلا کار فرهنگی هم باید انجام بشه. محیط مختط دانشگاه در صورتی که فرهنگ این محیط تو بعضی از دانشجوها نیست و دانشگاه رو با بعضی جاها اشتباه میگیرن و چه اتفاقاتی که تو دانشگاه ها نمی افته، فضای خیلی مناسبی نیست.....
ضمنا بعضی از دانشجوها خیلی هم ممنون هستن از این سیستم آموزشی که یه محیط مناسبی رو برای آزادی و استقلال!!!( البته از جنبه های دیگه) اونها فراهم کرده و به نظرم اکثرشون این ایراداتی که ما میگم رو اصلا قبول ندارن نهایتش اینه که به سیستم نمره محوری دانشگاه تازه اگر فکر کنن استادی در حقشون ظلم کرده انتقاداتی وارد کنن. همین
سلام
نظرات همگی متین،اما میشه کنار کشید؟؟اگر برای ارشد نخونیم چیکار کنیم؟یعنی آقایون(خانوما کلا بیخیال شن و فقط ادامه تحصیل بدن)با مدرک کارشناسی میتونن شغل پیدا کنن؟؟از طرفی هیچ تضمینی هم وجود نداره که بعد از اتمام ارشد حتما شغل پیدا بشه؟
۲۴ تیر ۹۱ ، ۱۹:۲۰ هادی نیاکی
یعنی من واسه ارشد نخونم؟؟؟؟
۲۴ تیر ۹۱ ، ۱۸:۳۴ فرزند ایران
برام جالبه که اینجا همه مشکلات نظام آموزشی رو میدونیم و اعتراف میکنیم به کم کاری خودمون و با این حال بازم به کنکور و کارشناسی ارشد فکر میکنیم. آخه ما بعد از 4سال درس خوندن تو دانشگاه کی میتونه مهندس و یا بهتره بگم تو رشته خودش کارشناس بشه که داریم واسه ارشدمون برنامه ریزی میکنیم!
به قول معروف: مورچه چیه که کله پاچش چی باشه !!!!
به نظر من اگر واحدهای کارآموزی به حداقل بیست واحد ارتقا پیدا کنه و شاید هم بیشتر و درصورتی که بعد از فارغ التحصیلی حداقل 6ماه یه جاکار کنیم تازه اونوقت فکر کردن به کارشناسی ارشد جایز میشه و فعلا حرامه
همین نظام آموزشیه که دانشجوی کارشناسی اینطوری تحویل میده و به نظر من دو سال کارشناسی ارشدش هم میشه کسری اون بیست واحد کارآموزی که نگذرونده ...
حالا کارشناس ارشدمون چی بشه خدامیدونه ...
دوباره برید و مستند میراث آلبرتا و اون حرف دکتر مشایخی رو ببینید که میگفت تلاش برای ادامه تحصیل توی کشور ما هیچ دلیلی نداره بجز مدگرایی ...
اونایی که میخوان کنکور ارشد بدن و ادامه تحصیل بدن، آیا فکر کردن که میخوان بعدش چیکار کنن؟؟؟؟؟
تو این نظام آموزشی میشه کارشناس شد که با دو سال دیگه خوندن کارشناس ارشد شد؟؟؟؟؟
البته این حرفام برای کنکوری ها و اونایی که عشق ارشدن تضعیف روحیه نشه ...
۲۴ تیر ۹۱ ، ۱۶:۳۰ هادی نیاکی
ضمنا بحث (به نظرم شیرین) حضور زنان تو صنعت و خیلی از مشاغل دیگه بحث مفصلیه. که البته بنده رغبت چندانی به تکلم تو این زمینه ندارم... اما خلاصه‌ی حرفم همینه: وظیفه‌ی اصلی زن، همسرداری و تربیت فرزند و مدیریت فضای داخل منزل هست! ولاغیر. حالا اگه اشتغال، به این کاراش کمک میکنه هیچ مشکلی نیست اما اگه لطمه وارد میکنه اصلا توصیه نمیشه.
حالا 4 تا بحث پیش میاد:
1- فرضا اشتغال مشکلی برای وظایف اصلی زن به وجود نیاره؛ خب چه شغلی برای زن مناسبه؟
2- ممکنه شغل مناسبی برای زن وجود نداشته باشه (بنا به شرایط زمانی و مکانی خاص و یا هر دلیل دیگه) و از طرفی با توجه به شرایط نامناسب اقتصادی، این زن نیاز میبینه که باید در محیط بیرون کار کنه، حالا چه کنار کوره! و چه جاهای دیگه. حالا تکلیف چیه؟
3- (در ادامه 2) داشتن یه سری توقعات بی‌جا و بی‌مورد تو زندگی نسل جدید باعث میشه که هزینه‌های زندگی بالا بره. در واقع هزینه‌های کاذب زندگی میره بالا. و به خاطر همین، وقتی زن می‌بینه که شوهرش نمیتونه از پس هزینه‌ها بربیاد، میره سراغ کار... (که اصلاح این مورد خیلی سخته) همین‌جا بحث تهاجم فرهنگی و هزارتا ابزار آلات وارداتی و چه و چه به وجود میاد که اصلا حوصله‌ی اینها نیست...
4- حالا فرضا یه خانواده‌ای پیدا شد و زن خانواده نخواست بیرون کار کنه. خب یه سؤال! از صبح تا شب بشینه تو خونه چی کار کنه!!؟؟ اینجا باز هم بحث تهاجم فرهنگی و تغییر سبک زندگی پیش میاد که ... حوصله‌ی این هم نیست!
خدایی‌اش حرفام یه مقاله میشد...
۲۴ تیر ۹۱ ، ۱۶:۲۹ هادی نیاکی
گفتید: «حتی همونی که روزانه کلی درس میخونه و تلاش میکنه که الف شه، اونم دلش از این نظام آموزشی پره؛ اونم خوب میدونه تو اساتید از گروه معارف گرفته تا اساتید دروس تخصصی، خیلیاشون مشکل دارن و نمی تونن نیاز دانشجو رو برطرف کنن.»
هرگز این حرفتون رو قبول ندارم! متأسفانه خیلی از این دانشجوها کسانی هستند که اگه تو فلان درس، استاد بهشون یه نمره‌ی خوب بده، (ببخشید) واسه استاد هر کاری میکنند... و اگه نمره‌ی بد بده، ارواح مبارک اموات و گذشتگان اون استاد از جانب اون دانشجوها مورد حملات جدی واقع میشن! و در کنار اینها نوامیس اون استاد هم متصف به صفتهایی میشن که... بگذریم!
فایل ضبط شده‌ی حرفای چند تا دانشجوی دختر با دکتر بوووووق! رو هیچ وقت فراموش نمیکنم که...
با چندتا از دانشجوهای درسخون (اونایی که هنوز از دانشگاه نیومده، میرن سالن مطالعه و شب رو هم همونجا میخوابن) صحبت میکردم، بعد بهم گفتن نظام آموزشی سیخی چنده؟ اصلا چی هست؟ تو جیب جا میشه؟ (باور کنید جدی میگم)...
بعد شما میگید اونا دلشون پره! البته که پره؛ ولی دلخوری اونها فقط به خاطر نگرفتن نمره است! جنس دلخوری اونا با ما خیلی فرق میکنه!
تو اعتکاف (البته ریا نشه!) با یه استادی آشنا شدم، البته آقای م.ابراهیمی هم ایشون رو خوب میشناسن. بهم گفتند: یه بیداری از جنس بیداری اسلامی باید تو دانشجوها و اساتید دانشگاه‌ها به وجود بیاد...
البته یه جایی رو خیلی قبول دارم که باید "خودمون" کاری بکنیم و نباید منتظر دیگران باشیم! بهترین دعوت، دعوت عملیه! باید با عمل کردن، دیگران رو دعوت کنیم! نه با حرف‌زدن!
۲۴ تیر ۹۱ ، ۱۶:۲۵ هادی نیاکی
به نظرم بهتره همون اطلاعات رو تو 6 ماه یاد بگیریم و سه چهار سال دیگه رو هم تقوا پیشه کنیم!!
حیف اون پولایی که به استادا میدن تا بهمون چیزایی رو یاد بدن که کمترین فایده و کاربرد رو هم برای مملکت نداره! اقلا اون بودجه رو بدن به تشکلها...

آخه من دلیلی نمی‌بینم که بخوام این درسا رو درست بخونم؛ مثلا زیر و بم "جرم" رو در بیارم که چی بشه؟ اگر هم بخوام تخصصی رو یه درسی کار کنم باید حتما تو آزمایشگاه و پژوهشکده‌ها کار کنم. الآن مثلا تو دانشگاه سهند، تو دانشکده شیمی فقط چهار تا استاد هستند که دارند تو کارهای پژوهشی و آزمایشگاهی کار میکنند، دکتر خوش فطرت و یگانی و طباطبایی و ابراهیمی. البته بقیه هم به نوعی دارن کار میکنند اما کاراشون مثل اون چهار نفر نیست. این 4 تا دکتر هم بچه‌های کارشناسی رو تو کارای آزمایشگاهی وارد نمیکنند. به ندرت پیش اومده که از دانشجوهای کارشناسی استفاده کنند. خب حالا تکلیف چیه؟؟ بازم میگید برم سراغ علم؟؟ نه! من میرم سراغ علمی که نمود بیرونی داشته باشه! نمیرم سراغ علومی که فقط تو کتاباست...
فعلا به نظرم باید به جای دو واحد، بیست واحد کارآموزی بذارن تا دانشجو به خوبی بدونه و درک کنه و تشخیص بده که بره سراغ چه علمی! چه علمی رو بخونه، و چه نرم‌افزارهایی رو یاد بگیره و چیزای دیگه. یه جوری بشه که وقتی دانشجو میره تو یه کارخونه یا تو صنعت اینجوری نشه:
http://images.persianblog.ir/395288_Hl5HSqdI.jpg
ضمنا به نظرتون الآن خروجی‌های دانشگاه‌های ما چه نیروهایی هستند؟ آخه چه لزومی داره که یه نفر چهار سال حضور داشته باشه تو این سیستم؟ مثلا بشه دو سال، آسمون به زمین میرسه؟ یا نمیتونه تقوا پیشه کنه؟؟؟
اگه درسی رو خوب بلد باشم و به خاطر یه سری عوامل بیرونی پاسش نکنم، که خب مشکلی وجود داشته که نتونستم پاسش کنم! ناراحتی داره ولی دیگه کاری ازم ساخته نیست!
ولی اگه عامل بیرونی وجود نداشته باشه و پاس نکنم، حتما اشتباه میکنم که درسو خوب فهمیدم! شما هم شاید اشتباه میکنید!!
...................................
به نظر منم طرحی که قلم سرخ پیشنهاد داده طرح خوبیه. فقط مسئله ای که میمونه فضای کاری نامناسب واسه خانوماست و این طرح تو شرایط امروز و با این همه دانشجوی مهندسی خانوم، یه کوچولو رنگ و بوی فالونیسمی داره!!!(البته بستگی به دید فرد داره!)
4-مسئله ی دیگر نحوه ی گزینش جهت ورود دانشجویان به صنعت است.بنده در این مورد اطلاعات زیادی ندارم اما فکر می کنم که در آنجا هم یکی از ملاک های اصلی نمره ی افراد باشد،با این وضعیت آیا می توان به نمره اهمیت نداد؟
5-حال اگر ما می گوییم ملاک نمره نباشد پس باید یک ملاک ارزیابی مشخص کنیم.یکی از دوستان رنج بندی را به جای نمره پیشنهاد داده بدند که هر چند مزیت هایی نسبت به سیستم نمره ای دارد اما باز هم بسیاری از نقاط منفی آن را در پی دارد و تحول بزرگی در این سیستم به وجود نمی آورد.بنده با توجه به طرح آقای نیاکی ملاک کارآیی و عملکرد را پیشنهاد می دهم.به این صورت که در هر درس پروژه ای تعریف شود با توجه به نیازهای روز صنعت و در آخر بر اساس عملیاتی بودن،کارآیی،اقتصادی بودن و سهولت اجرای آن امتیاز داده شود.
6- -در مورد حضور خانم ها در صنعت هم بحث بسیار مفصلی دارم که از حوصله ی این بحث خارج است اما به گونه ای بنده هم با این امر موافقم و هم مخالف.
7-در آخر ذکر این نکته را لازم می دانم که هر چند این انتقادات بر سیستم وارد است و باید برای رفع مشکلات چاره اندیشی کرد اما نباید با بریدن از مسیر فعلی خود را به بیرون از این فضا پرتاب کنبم بلکه باید از همین فضای موجود برای ایجاد تحول استفاده کرد.به عبارت دیگر "رسیدن به ایده آل نظری جز با تکیه بر حقیقت موجود امکان پذیر نیست"
سلام
با توجه به نظرات بسیار خوب دوستان بنده هم خواستم چند نکته رو عرض کنم:
1-همونطور که دوستان گفتند بسیاری از دانش آموزان هنگام انتخاب رشته اطلاع چندانی از آن ندارند.برخی از تعبیر علاقه مندی یاد کردند اما نگفتند معیارهای پیدایش این علاقه چیست؟ متاسفانه امروز در بین دانش آموزان رشته ی ریاضی چند رشته ی خاص مانند مکانیک و برق عمران و شیمی و... از بیشترین درخواست ها برخوردارند حال آنکه اکثر افراد تقریبا هیچ اطلاعی راجع به آینده ی شغلی آن رشته ها ندارند چرا که اطلاعات ارائه شده به آنها بر اساس ایده آل شغلی آن رشته هاست و نه وضعیت موجود و اینگونه است که یک مهندس شیمی مهم ترین کارش در پتروشیمی می شود یک آنالیز ساده ماده!
2-یکی از دوستان اشاره کرده بودند که دانشجو باید در این 4 سال خود به دنبال کسب اطلاعات و ازدیاد علم خویش باشد.ایشان درست می گویند اما در فضای موجود که تاکید اساتید فقط بر مباحث تئوریک است، آیا به نظر شما اکثریت دانشجویان حاضرند فضای رقابتی موجود را رها کرده و به سمت تحقیق روی بیاورند؟شما همچنین فرمودید که اکثر دانشجویان به سیستم آموزشی فعلی نقد دارند،این هم درست است اما تاکید آنان بر اصلاح این سیستم چقدر است؟چقدر حاضرند برای اصلاح این سیستم زحمت بکشند؟آیا اگر وضعیت خود را در رقابت های ساختگی نمره ای موجود در خطر ببینند باز هم حاضرند به مبارزه ی اصلاح طلبانه ی خود ادامه دهند؟من اینگونه تصور نمی کنم و اعتقاد دارم که در فضای فعلی نه تنها اکثر دانشجویان در صدد اصلاح نیستند بلکه کوچکترین دغدغه ای هم ندارند و فقط در شرایط خاصی(مانند زمان اعلام نمرات)غر می زنند.
3-در مورد استفاده بهینه از امکانات موجود هم یکی از دوستان مطالبی فرمودند.بنده برای کار در آزمایشگاه همین ترم خدمت یکی از اساتید رسیدم که البته ایشان با بیان اینکه هنوز برای شما زود است بنده را بدرقه کردند.البته بعد که فکر کردم دید ایشان تا حدودی هم درست گفته بودند اما شما فرض کنید که تا ترم 4 که هنوز برای شما زود است،ترم 7 هم که مشغول درس خواندن برای کنکور هستید و ترم هشت هم دنبال کارهای پروِژه و فارغ التحصیلی! یعنی فقط ترم 5 و 6 را برای انجام کارهای آزمایشگاهی و تحقیقاتی فرصت دارید!و اینطور می خواهیم در پایان 4 سال یک مهندس! شویم.
خطاب به آقای نیاکی:
علاوه بر بحث ایجاد دانشگاه در کنار صنعت که شما فرمودید بنده ایجاد صنعت توسط دانشگاه رو هم نیاز می دونمبه طوری که در اینجا دانشگاه بر صنعت نظارت می کند و نه صنعت بر دانشگاه.
اگر صنعت بر دانشگاه نظارت کند،انتظارش از دانشگاه فقط در حوزه ی مسائلی است که همان صنعت با همان تکنولوژی موجود با آن روبروست؛در این صورت روند پیشرفت تکنولوژی در چنین صنعتی بسیار کند خواهد بود حال آنکه در نظارت دانشگاه بر صنعت، دانشگاه سعی می کند از حداکثر علم خویش در صنعت استفاده کند که این باعث پیشرفت بسیار سریع صنعت و تکنولوژی خواهد شد و می توان اره صد ساله را یک شبه پیمود.
۲۳ تیر ۹۱ ، ۲۳:۵۷ میری اقدم
برای قلم سرخ
به نظرم اگر این اتفاق بیوفته میشه امیدوار بود که نیروی کار متناسب با نیاز صنعت تربیت بشه و هزینه ای که برای تربیت نیرو گذاشته میشه بعدا خروجی داشته باشه و هدر نره. خیلی از مشکلات اشتغال هم حل میشه.و از قبل کاملا مشخص میشه که این فرد برای چی تربیت میشه و چه چیزهایی رو باید یاد بگیره.
رشته هایی مثل پرستاری و پزشکی و کلا رشته های علوم پزشکی از همون ابتدا و ترمهای 3و 4 به طور کامل با محل کار آیندشون و با بیمارستان ارتباط دارن و به کارهای عملی ارج بیشتری داده میشه و اما تو رشته های مهندسی که به نظر من به همون اندازه رشته های عملی هستن و بلد بودن کار ارزش و ملاکه نه حفظ بودن چند فرمول و صرفا حل مساله تا ترم آخر هیچ ارتباطی با کارخونه و کلا صنعت ندارن!!
۲۳ تیر ۹۱ ، ۲۳:۵۴ میری اقدم
سلام
جمع مهندسا! جمعه!
کاش فقط قضیه پاس کردن یک سری درساها بود که خیلی یا بهتر بگم اصلا به درد کار و صنعت نمیخوره، اما وقتی تو این سیستم دانشگاهی مجبور میشی فقط به خاطر نمره و اینکه حضور غیاب برای استاد مهمه فقط بری سر کلاس بشینی و عملا تلاش کنی به طرق مختلف اون وقت رو تلف کنی که فقط بگذره و حضور بخوری اون وقت عمق فاجعه رو می فهمی! میتونم بگم برای خیلی از دانشجوها بعضی از کلاس ها و درس بعضی استادها هیچ فایده ای نداره و حتی نمره آورها هم اعتراف میکنن که خودشون از رو کتاب و جزوه های موجود میخونن و یا به روش های دیگه نمره میگرن.
غیر از تمام مشکلاتی که سیستم دانشگاهی و نمره و... داره و دوستان به برخی هاش اشاره کردن به نظرم یه مشکل بزرگ دیگه ای هم که وجود داره برای انتخاب رشته و کار برای بچه های کنکوریه و میشه گفت خیلی هاش اصلا بر اساس ظرفیت های موجود و آینده درست از وضعیت و محیط شغلی نیست. و خیلی از دانشجوها حتی بعد از تموم کردن دوره کارشناسی واقعا نمی دونن برای چی این رشته رو انتخاب کردن ....
چه استعدادها که با این روش ها داره هدر میره...
عملا به دانش آموزها و دانشجوها یاد داه میشه که از همون ابتدا دنبال مدگرایی و هرچیزی که سرو صدا داره و همه دارن انجامش میدن برن و هیچ وقت یاد داه نمیشه که کمی هم فکر کنند والبته فقط سیستم آموزشی مقصر نیست و خود جوونها و موارد دیگه هم توش نقش داره.
معلم دیفرانسیل پیش دانشگاهی ما که بنا به دلایلی خیلی از بچه ها تحت تاثیرش بود بارها بهمون تاکید میکرد که سعی کنید حتما رشته های مهندسی قبول بشید و برید وارد صنعت شید و اصلا نرید سراغ رشته های دیگه و خصوصا علوم پایه!!
و چند تا مهندسی که تو بازدیدهای علمی باهاشون آشنا شدیم و عمرشون رو تو صنعت گذرونده بودن بهمون میگفتن سعی کنید اصلا وارد صنعت نشید و ادامه بدید و هیت علمی و نهایتا استاد دانشگاه بشید!!!
حرفها بسیار است در این مورد.... اما به نظرم آگاهی خود دانشجوها و البته به باور رسیدنش میتونه تا حدی کمک کنه.
۲۳ تیر ۹۱ ، ۲۳:۲۸ فرزند ایران
خطاب به خانم تانریلا:
اولا شما گفتید که اگر یه درسی رو یاد گرفتید ولی به دلایلی نتونستید توش نمره خوبی بگیرید به پاس کردنش راضی میشید، حالا اگر یه درسی رو بلد باشید و خوب هم بلد باشید و اون درس رو بیفتید چه حسی بهتون دست میده؟؟؟؟؟
ثانیا من نگفتم که همه نمره الف ها اینطورین، بلکه گفتم همچین کسی رو میشناسم و شما هم به احتمال زیاد میشناسیدش !!!
۲۳ تیر ۹۱ ، ۲۳:۲۷ فرزند ایران
بالاخره هر کاری با توجه به شرایش یه لباس مخصوصی داره و فکر کنم این یه قانون باشه که کارکنان یه کاگاه یا کارخونه لباسای فرم بپوشن و مشخص باشن
حالا شما میگید که اونجا لباس کاری نداشته از عجایب تبریزه!!!
شاید هم لباس کار اونجا چادر باشه و شما خبر ندارید
سلام
لباس کار!!اونجا هیچ لباس کار مخصوصی نداره .فکر میکنین کنار یه کوره(آتیش از همه جا میباره) چی می پوشن و از تو می خوان چی بپوشی؟؟؟نگفتنش بهتره.
استخدام ایشون تحت هیچ شرایطی نیست.من از استخدامش خوشحال میشم چون شرایط کاری اون با من(اگر به احتمال صفر درصد استخدام بشم)کاملا متفاوته.شرایط کاری اون طوریه که یه خانوم می تونه کار کنه.من صنعت درس خودمو گفتم که مردا فرار میکنن چه برسه به خانوما نه درس اون.
حرفتونو قبول دارم و یه مورد دیگه هم بش اضافه میکنم ،مشکل از اونجایی شروع میشه که یه خانوم در درونش به این نتیجه میرسه که باید بره یه رشته مهندسی بخونه(همه رشته ها رو نمیگم) حالا چی شده که یک دختر به این مرحله رسیده خودش جای بحث داره.
و دیگه اینکه آیا تو این شرایط آموزشی ما میتونیم از علاقمون به یک درس خاصی حرف بزنیم؟اصلا علاقه در نظام آموزشی ما معنا داره؟؟مگه نه اینکه همه ما انتخاب رشته کردیم و بر اساس رتبمون ما رو پذیرفتن؟حالا علاقه من هر چی باشه مهمه؟من بر اساس اون رتبه پذیرفته میشم.شاید دانش آموز خیلی زرنگی هم بودم اما مثلا روز کنکور بیمار بودم و نتونستم خوب بنویسم و رتبم بد شد حالا علاقه کجا قرار میگیره؟؟
۲۳ تیر ۹۱ ، ۲۲:۲۰ حامد شیخ ویسی
خواهش می کنم امیدجان!
نشر اکاذیب صرفا مزاحی بود ذیل مطلب قطب و این چیزها!
اولا گذروندن الک صنعتی و بررسی1 بر همه کنترلی ها واجبه مخصوصا الک صنعتی!
ثانیا بنده عرض نکردم با دونستن کار موتور و اینورتر میشه تابلو بست بلکه گفتم با بدست آوردن تجربه و در کنارش دونستن مفاهیم و حتی فرمول ها میشه از کسایی که صرفا به صورت تجربی کار رو یاد گرفتن بهترشد
البته سوء تفاهم نشه که بنده منکر وجود مشکل در نظام آموزشی هستم عرض کردم که این مشکل حداقل تو همه رشته های مهندسی هستش
دلیل اینکه با وجود خوندن نشت نشا واسه اینجور موقعیت ها آماده نمیشیم اینه که موقع خوندن فقط قلم نویسنده رو تحسین می کنیم و واسه رفع مشکلی که مطرح میشه به فکر راه حل نبودیم
این که نشت نشا بود پیشنهاد می کنم نفحات نفت رو یه دور دیگه اما زیباتر بخونیم تا وقتی رفتیم سراغ کار و بهمون حقوق 250 تومان در ماه پیشنهاد شد شکه نشیم اصلا
و نیایم و دنبال یه اسم دیگه واسه اقتصادمون نگردیم و افتساد و اختلاس و ... رو واسش پیشنهاد ندیم
بی توجه به اینکه قبلا بهمون گفته شده که این اقتصاد سه لتیه!! و مشکل داره و ...
به هر حال تا زمانی که این رسم وجود داره که دانشجو باید تو هشت ترم بیش از 140 واحد رو پاس کنه (با در نظر گرفتن ملاحظات ترم هفت برای کنکور ارشد)
و تفاوتی هم تو این قضیه بین رشته های مهندسی ، علوم پایه ، الاهیات و ... قائل نیستیم(نیستن)، وضع همینه و از سر جبر باید تو یه بعد رشد کنیم یا تو چند بعد فقط و فقط یه کوچولو رشد کنیم و در واقع رشد نکنیم
چون اصلا فرصت نداریم که خوب درس بخونیم و در ضمنش نیز خوب کار یاد بگیریم
به ناچار باید قید یکی رو زد
خطاب به فرزند ایران:
کسی که بخواد درسشوخوب یاد بگیره ( نمره خیلی ملاک مناسبی واسه یادگیری نیست!)، دیگه نمره واسش اهمیت زیادی نذاره! همینکه خودش مطمئن باشه خوب یاد گرفته و میتونه ازش استفاده کنه، کفایت میکنه!( البته به نظر من) مثلا من اگه بدونم یه درسی رو تا حدود زیادی یاد گرفتم ولی به دلایلی نتونستم نمره خوب توش بگیرم، به پاس کردنش راضی میشم، تا با یه بار دیگه سر کلاس حاضر شدن وقتم تلف نشه. ولی اگه درسی رو پاس کنم ولی خودم بدونم که یاد نگرفتم، اگه سیستم آموزشیمون خیلی از این مشکلاتو نداشت، احتمالش زیاد بود که از استاد بخوام که بندازدم تا یه بار دیگه اون درسو بخونم!
قبول دارم خیلی از درس خوندنای الآن واسه یادگیری نیست و رقابتی شدن و نمره گرایی بچه ها رو غرق خوذش کرده. ولی یه کم اغراق نیست اگه بگیم کسایی که الف شدن بدون تقلب احتمال مشروطی داشتن؟؟!!
نبودن شغل مناسب تو صنعت، واسه خانمایی که مهندسی میخونن یکی از مشکلاتیه که خودمون هم درگیرشیم! فضای کارخونه ها که واسه خانما مناسب نیست؛ باید یا مشغول کارای آزمایشگاهی شن یا تدریس کنن! البته بین خانما هم مهندس خوب زیاد داریم که تو خیلی جاها کاراییشون از آقایون بالاتره! ولی این مسئله که درخواست واسه استخدام مهندس آقا بیشتره، یکی از مواردیه که مسئولا باید بهش توجه کنن تا ظرفیت پذیرش دانشگاه ها تو رشته های مختلف رو با معیار های مختلف که یکیش آینده ی شغلی هستش رو با هم هماهنگ کنن!
اما جواب سوالایی که پرسیدید؛ اگه چنین طرحی تو دانشگاها پیاده شه که استاد فقط درس بده و از نمره و امتحان و این چیزا خبری نباشه، اولا یه غربال خیلی خوبی میشه تا کسایی که واقعا واسه درس خوندن اومدن دانشگاه، تو محیط دانشگاهی میمونن! تو این شرایطی که داریم میبینیم، انصافا خیلیا تو این شرایط دوام نمیارن! چون حال این کارا رو ندارن! این طرح از این جهت این مزیت رو داره.
این که گفتم مطالبه داشته باشیم از استادا، واسه این بود که شیوه ی درس دادنشون رو درست کنن. در این صورت خیلیا سر کلاسا حاضر میشن.حتی اگه هیچ نمره ای دست استاد نداشته باشن! چون چیزایی هم سر کلاس ارائه میشه که به درد کارشون بخوره؛ چه کسی که میخواد مهندس کارخونه ای شه، چه اونی که میخواد کار آزمایشگاهی و طراحی بکنه، چه اونی که میخواد استاد شه! در این صورت کلاس و استاد و همین درسا هم یه کمک و انگیزه ای واسه تحقیق و پژوهشش میشن. ولی اگه به همین منوالی که الآن هست پیش بره، کلاس خیلی از استادا خالی میشه و به قول شما خیلی از بچه ها میرن که خودشون مطالعه کنن!!
همه مون خوب میدونیم که زبان انگلیسی یکی از ضروریاته و خیلی خیلی خوبه که بلد باشیم. ولی چند درصد از دانشجوها قبل از اینکه مجبور شن این کارو میکنن؟؟ حالا حتما باید یه استادی باید سوالای امتحانیشو زبان اصلی بده تا به خاطر نمره هم که شده، دانشجو یه حرکتی بکنه؟؟! این یه نمونه ست که میگم تنبلی دانشجوها به مشکلات دامن میزنه!
انصافا چند درصد از دانشجوهامون از فضای آزمایشگاه اونطوری که باید استفاده میکنن؟؟ چقدر از استاد اطلاعات میگیرن؟؟ متاسفانه ما از همین امکاناتی که داریم هم درست استفاده نمی کنیم....
تفاوت قائل شدن بین کسی که خوب درس میخونه و کسی تنبلی میکنه، همه گیره! نه تنها تو دانشگاه، بلکه تو مدارس هم این مسئله وجود داره و خب تا حدودی طبیعی هم هست! بالاخره وقتی یه استادی ببینه کسی بیشتر به درسش اهمیت میده و تلاشش بیشتره، یه تفاوتایی بین اون و کس دیگه قائل میشه! البته این بستگی به خود استاد هم داره، ممکنه کسی درسش ضعیف هم باشه، ولی به دلایلی(!!) بشه عزیز دل استاد (اون وقت دیگه فاجعه ست!) و اونی که الفه چنان ارجی پیش استاد نداشته باشه! و همینطور ممکنه استاد فرقی بین کسی نذاره، که اینم خیلی نیست!
همه مون خوب میدونیم مشکلات خیلیه! حتی همونی که روزانه کلی درس میخونه و تلاش میکنه که الف شه، اونم دلش از این نظام آموزشی پره؛ اونم خوب میدونه تو اساتید از گروه معارف گرفته تا اساتید دروس تخصصی، خیلیاشون مشکل دارن و نمی تونن نیاز دانشجو رو برطرف کنن. خیلی از همون بچه های درسخون هم با دیدن این وضعیت و نمره محوری، میخونن که با نمره ی خوب، مشکلاتی که ممکنه بعد ها واسشون درست شه، کمتر بشه. من نمره ها و معدلای خوبی که این روزا دانشجوها کسب میکنن رو ملاک مناسبی واسه خوب یاد گرفتن درس(اونطور که مدنظرمه) نمیدونم!
اینکه گفتم دانشجو باید از استاد مطالبه داشته باشه، تا استاد در طول ترم، به جای اینکه طوری درس بده که وقت کارآموزی به دانشجوش بگه هرچی خوندی رو فراموش کن تا چیز دیگه بهت بگم، واسه این بود که اگه استادا ببینن دانشجوها حواسشون جمعه و وقتشون واسشون ارزش داره، مسلما با بالا رفتن مطالبات، استادا هم تو نحوه ی تدریسشون تجدید نظر میکنن! اگه دانشجوها در قبال هرچی به خوردشون داده میشه سکوت نکنن، بالاخره این اعتراضا از طریق هیئت های علمی دانشگاها به رئوس دانشگاها و نهایتا مسئولای اصلی میرسه! نمیگم تا حالا اعتراضی نبوده و مسئولا چیزی نشنیدن که بخوان عملی کنن(!)، ولی کوتاهی هم خیلی بوده! حالا هی من و شما که به قول خودتون حرفمون هم یکی هست و دلمون خیلی پره، واسه هم بگیم که این مشکلات هست و ما اعتراض داریم و... بعد که دانشگاه شروع شد، دوباره تو همون سیستم حل شیم و صدایی ازمون درنیاد! خب مسئولا که ذهن ما رو نمیخونن!
فقط بچه هایی که به سیستم آموزشی انتقاد دارن، شب امتحانی نمیشن! حتی اون بچه های معترض، ممکنه معدل الف هم باشن. مشکل ما همین سکوت کردنه! اعتراض داریم، الف میشیم، ولی اونجایی که باید صدایی ازمون در نمیاد!
معمولا آخر ترم و مخصوصا وقت امتحانا اعتراض دانشجوها به نمره محوری و سیستم آموزشی اوج می گیره! اون موقع که باید به هر دری بزنی تا استاد یه نیم نمره بهت بده تا پاس شی!! یا نیم نمره بده تا معدل الف شی یا.... تو آمریکا به جای نمره، رنک بندی دارن. A،A+،A-و... دیگه استرس و نگرانی بابت نمره وجود نداره. اگه سیستم آموزشی ما هم یه چنین جایگزینی داشته باشه، خیلی بهتره.
من چیزایی که گفتید رو قبول دارم، ولی من میگم این مشکلات دلیلی نمیشه که همین درسا رو هم درست نخوند! من میگم تو همین 4 سال و با همین درسا، به شرطی که دانشجوی پرتلاشی باشی و به درک درست از رشته ات و نیازی هایی که آینده بهت هست برسی، همین درسا هم تا حد زیادی راه رو واست هموارتر میکنن.
گستره ی علومی که ما باید یاد بگیریم، خیلی وسیعه. در ضمن اسم ما "دانش جو" هستش. یعنی استادا یا حالا هر امکاناتی که تو دانشگاه هست، باید یه جرقه ای واسه ما باشه تا خودمون بریم دنبال علم! میگید تو مدت زمان کمتری این درسا رو بهمون آموزش بدن؛ از جهاتی شاید این کار بهتر باشه، ولی به خاطر مشکلات موجود هستش که این 4 سال از نظرمون خیلی طولانیه. اگه بخوایم رو یه درسی درست وقت بذاریم و زیر و بمشو دربیاریم و به پژوهش و تحقیق هم برسیم، تو این چهار سال فضای دانشگاه و استادا و بعضی امکاناتی که هست( که تو هر دانشگاهی متفاوته) یه بستر مناسبی میتونه واسه فرد باشه که به دور از خیلی دغدغه ها به کارش برسه! چون میدونه دانشجوئه و وظیفه اش همینه.
ماهایی که درگیر کارای فرهنگی هستیم، شاید اینو بهتر از کسی که فقط درس میخونه بدونیم، که دانشگاه صرف درس خوندن نیست! اینو خیلی تکرار کردیم که امام گفته دانشگاه کارخونه ی آدمسازیه. خب از این چهارسال میشه تو همه ی ابعاد استفاده کرد. حالا ما بیایم درسا رو فشرده یاد بگیریم و سریع وارد صنعت و بازار کار بشیم؛ خب پس بقیه ی کارا و وظایف چی میشه؟؟ تو بخش اول نظراتم گفتم، ممکنه یه متخصص به خاطر نداشتن بعضی تعهد ها، با تخصصش نه تنها سودی نداشته باشه، بلکه ضرر هم برسونه! تو این مدت 4 سال هم باید رو همه ی ابعاد دانشجو کار شه.
۲۳ تیر ۹۱ ، ۱۶:۳۹ فرزند ایران
به خانم هوشیاری:
باید بگم که فگر نکنم توی فضایی که 99درصد اطرافیان دارن مسخره میکنن یک نفرو و کاری که لباسی مخصوص داره و بجای این لباس مخصوص چادر جانشین بشه، بشه کاری آموخت !!!! اکثر وقت صرف حاشیه ها میشه
همینم میشه یه عامل برای کند شدن سرعت پیشرفت صنعت توی کشورمون !!!
استخدام اون دوستتون توی شرکت ماشین سازی هم تحت شرایط خاصیه...
به نظرتون با کار کردنش توی اون شرکت چه چیزایی رو ممکنه از دست بده؟
آیا اگر دوباره کنکور میداد بازم میرفت و توی اون شرایط کاری سخت کار کنه؟
جایی که به قول خودتون مردا هم ازش فرار میکنن، چه برسه به یه زن!
درضمن نمیشه تقصیرات رو همش گردن وزارت علوم انداخت که چرا اجازه میده دخترا توی بعضی رشته های مهندسی پذیرفته بشن، مشکل از جای دیگست ...
مشکل از اینجاست که توی دبیرستان، یعنی جایی که باید رشته ها به دانش آموزا شناسونده بشن، همه از دوم و سوم دبیرستان به همون درسای تئوری بی ارزش فکر میکنن و رتبه خوب و رشته های تاپ توی کنکور !!!
کمتر کسی به شرایط کاری و توانایی هاش و دیگر مسایل برای انتخاب رشته فکر میکنه، اونایی هم که فکر میکنن خیلی هاشون نمیتونن به اون رشته ای که دلخواهشونه برسن؛ چون قبولی در یک رشته خاص و در یک دانشگاه خاص به این راحتی ها نیست ...
کلی به بخت و اقبال و البته تلاش نیاز داره!!!
در مورد طرح مهندس رحمانی هم که آ.نیاکی بش اشاره کردن یکم بگم بد نیست.
این طرح همون دانشگاه علمی کاربردی شرکت ماشین سازیه که خود شرکت همه کاره است.دروسشون اکثرا کاربردیه.یادمه دوستی داشتم که دوران مدرسه به اصطلاح شاگرد معمولی بود و من چقدر که بش درس یاد ندادم و بخاطر خباثت درونیم()چه امتحاناتی که ازش نگرفتم.زد جواب کنکور اومد.و اون پذیرفته نشد.همون موقع رفت دانشگاه علمی کاربردی ثبت نام کرد و من چقدر سرزنشش کردم.آ.رحیمی اونم هم رشته ی شماست اما ....کم مونده درسش تموم بشه .شرکت ماشین سازی هم می خواد استخدامش کنه.به همین سادگی.
(در آخر اینم اضافه کنم که کارآموزی همچینم ناراحت کننده نیست،کلی می خندیم،فک کنین یه دختر با چادر و مخلفات وایساده کنار کوره ذوب و از همه جا آتیش میباره.شرکت ریخته گری جهنمه و کارگراش،کارگرای جهنم.اینم اضافه کنم که افتخار میکنم تو اون وضعیت چادر دارم هرچند 99درصد اطرافیانم مسخره ام میکنن.)
با سلام

اول از همه باید گفت بحث خیلی خوبیه اما باید قبول کرد که فعلا خیلی اندکیم و باید تلاش زیادی بشه تا این بحثها همه گیر بشه.
شاید دوستانی که فعلا کارآموزی نرفتن به عمق فاجعه پی نبردن.به عمق درد و ناامیدی که هر دانشجویی (چه با معدل الف چه با معدل 12)با ورود به محل کارآموزی احساس میکنه حالا این محل کارآموزی هرچقدر وسیع تر باشه این حس تشدید میشه(وای به حال من که میرم تراکتورسازی با اون عظمت)
من فقط اینو میگم که تو رشته خودم(حالا شاید برای شماها کمی فرق کنه) هیچ کدوم(تاکید میکنم هیچ کدوم)از واحدهایی که پاس کردم در صنعت ذره ای به درد نمی خوره.فک کنین وقتی به کارگرای اونجا می گفتیم که ما تو فلان درس اینو خوندیم چنان نگاهی می کردن که می خواستیم سرمونو بکوبیم به دیوار.تو این یه ماه من به این باور رسیدم که اگر به جای پاس کردن اون واحدها خیاطی یا سیم کشی یاد می گرفتم خیلی ارزشش بیشتر بود.
تو کارآموزی من با دوست معدل الفم کوچکترین فرقی ندارم.
حرف خیلی زیاده اما ادامه نمیدم.
اما مورد بعدی (بیشتر شامل خانوما میشه)کلا رشته های تحصیلیمونه.
یه سوال از وزارت علوم:رو چه حسابی اجازه حضور خانوما رو تو بعضی رشته های مهندسی دادین؟آیا کار کارشناسی بوده یا صرفا جهت خنده و تفریح؟؟؟؟اگه کار کارشناسی بوده که وای به روز اون کارشناسا،اگه می خواستین بخندین باید بگم موفق شدین(اما راه های دیگه ای هم برای خنده میشد پیدا کرد)
الان که دارم اینارو تایپ میکنم از آینده تحصیلی خودم(که خیلی چیزا هم به اون بستگی داره) کاملا ناامید و نگرانم.و تنها چاره ام اینه که تا آخر ادامه تحصیل بدم بلکه مثل همین استادامون (عمرا)به یه جایی برسم.صنعت درس من ،جای مرد نیست چه برسه به زن.مرداش بخاطر فشار زیاد می خوان فرار کنن چه برسه به زنانش.
۲۳ تیر ۹۱ ، ۱۵:۴۹ فرزند ایران
البته مشکل دیگه ای هم که وجود داره توی دانشگاه های ما عدم شناخت دانشجوها نسبت به رشته ایه که میخوننشون. هیچ کدوم نمیدونن آیا این رشته به دردشون میخوره یا نه؟ نمیدونن که آیا توانایی کار توی شرایط کاری اون رشته رو دارن یا نه؟
الان اگر از هرکدوم از دانشجوهای کلاس ما بپرسین تو آینده میخواین تو چه زمینه ای کار کنید یا اینکه فرق فضاهای کاری گرایش کنترل مهندسی برق با سایر گرایش ها چیه نمیدونن. یعنی هدفی از انتخاب این رشته نداشتن ...
مشکل بعدی که شاید جالب تر باشه همین مسئله ی جنسیت هستش. فکر نکنم برای یه خانم فضای کاری خوبی توی صنعت ما وجود داشته باشه. مخصوصا توی رشته مهندسی برق. گاهی اوقات مهندس برق شدن خیلی مهارت های جانبی دیگه رو هم میخواد که یه دختر از پسش بر نمیاد. در صورتی که همین دخترا توی دانشگاه الف میشن و نمره های خوب میگیرن و مفهوم رو هم خوب میفهمن، ولی وقت کار که میشه نمیتونن دست به چیزی بزنن. طبیعتشون این اجازه رو بهشون نمیده و فضای کاری چندانی هم براشون وجو نداره. دختری که مهندسی برق میخونه اصلا به این فکر نکرده که هیچ جا برای این رشته مهندس زن استخدام نمیکنه و همه مهندس مرد رئ ترجیه میدن به یه خانوم.به قول دکتر مشایخی توی مستند میراث آلبرتا، انتخاب این رشته ها توسط خیلی ها فقط مدگرایی هستش. توی خیلی از رشته های دیگه هم همینطوره.مهندسی مواد دانشگاه ما، وروئی خودمون، از ده نفر اول حداقل 7تاشون دخترن ولی به نظرتون یه دختر میتونه فضای کاری خوبی توی همچین رشته ای داشته باشه؟؟؟؟؟
۲۳ تیر ۹۱ ، ۱۵:۳۱ فرزند ایران
خطاب به تانریلا:
توی دانشگاه ها اگر نمره رو بر اساس میزان یادگیری و علم دانشجو میدادن میشد گفت که هر کسی باید درسشو خوب بخونه و اول تئوری درسشو یاد بگیره تا بتونه توی کارش مفید واقع بشه
من تابحال هر درسی رو که بهتر بلد بودم افتادم!!!!
ولی وقتی من میبینم خیلی از درسایی که میخونم و توی چارت وجود دارن به هیچ دردی نمیخورن و فقط وقت تلف کردنه، چطور میتونم درس بخونم و وقت بذارم براش
بیشتر درس خوندنای الان هم برای بچه ها شده فقط یه رقابت و یه حس برتری که نسبت به دیگران پیدا میکنن وگرنه هیچ کدومشون واسه یاد گرفتن درسی رو نمیخونن؛ بخاطر همینه که اوضاع تقلب تو دانشگاه ما اینوریه
کسایی که توی 10 نفر اول کلاسی هستن و الف میشن در صورتی که من میدونم بدون تقلب احتمال مشروطی هم داشتن
همین دلایل باعث میشه دیدگاه بدی نسبت به درس های تئوری بوجود بیاد
درضمن به نظرتون چقد از این درسای تئوری میتونن مفید باشن؟
تو رشته ما که فک کنم تموم تئوری لازم واسه صنعت کنونی کشورمون(اون چیزی که موجوده رو میگم نه صنعت و علم پیشرفته دنیا ) رو میشه تو حداکثر دوترم یاد گرفت
یعنی سه سال از وقتمون تلف میشه تو دانشگاه !!!
مثلا ساده ترین چیزی که ما توی برق میخونیم کلیده، ولی اگر الان یه مدار توی صنعت بهمون نشون بدن و بگن چند تا و چه نوع کلیدی باید استفاده کنیم نمیدونیم. چون تو هیچ کدوم از درسامون وجود نداره !!! در مورد دیگر قطعه ها هم همینطور
خیلی از تئوری های لازم هم وجود دارن که توی درسای دانشگاه ما نیستن و باید توی تجربه کاری یادشون گرفت
۲۳ تیر ۹۱ ، ۱۳:۵۷ هادی نیاکی
برای قلم سرخ:
این طرح چندتا نقطه‌ی قوت داره:
همه‌ی استانهای کشور برای خودشون دارای صنعت خاصی هستند. بعضیاشون پیشرفته هستند و بعضیاشون هم پیشرفت چندانی نداشتن و هنوز خیلی کار داره تا بخوان به روز بشن. اگه کنار صنایع مهم هر استان یه دانشگاه به وجود بیاد چندتا خوبی داره: کار اون دانشجو (اگه خوب خودشو نشون بده و بتونه پروژه‌ها رو به خوبی تحویل بده) تضمین میشه. میتونه تو همون شرکت مشغول به کار بشه.
یه سری درسایی که برای یه دانشجو تو سیستم فعلی نیاز نیست بخونه از چارت درسیش حذف میشه و دیگه اونا رو نمیخونه. چون تو صنعت به اونا نیازی نیست.
دیگه اینکه میتونه به رشد اون صنعت هم کمک کنه، مخصوصا تو استانهای محروم.
اما یه مشکلی داره، به فرض دانشجوهای خوبی پرورش پیدا کنند، و بخوان سیستم صنعت مربوطه رو ارتقا بدن، بودجه‌اش از کجا میاد؟ پس هنوز (یعنی برای شروع) دانشگاه‌ها به دولت وابسته هستند و باید از دولت وام بگیرن و یا یارانه بگیرن و... .
یا میشه سهام شرکت رو فروخت. مردم هم خریداران سهام باشن. اینطوری بهتره. چون در قسمت اول (وابستگی به دولت) فقط باید پاسخگوی دولت باشه؛ اما در قسمت دوم (وابستگی به مردم و سهامداران) باید پاسخگوی چندهزار نفر باشه. اینجوری دانشجوها و مهندسان اون صنعت، با جدیت کار میکنند و دیگه چیزی به نام شب امتحانی معنا پیدا نمیکنه.
حالا اگه اینجوری شد رقابت هم به وجود میاد. هم بین شرکتها و هم بین دانشجوها! اونجاست که معنی واقعی رقابت احساس میشه؛ نه مثل دانشگاه های ما که رقابت به خاطر ...
یادمه مهندس رحمانی (نماینده تبریز) یه طرحی رو تو ماشین سازی تبریز پیاده کرده بود و ظاهرا جواب هم داده.
میشه این کارا رو انجام داد.
ممنون.
۲۳ تیر ۹۱ ، ۱۳:۳۹ هادی نیاکی
گفتید: «میدونید چرا اینکارو نکردیم؟؟ چون در طول ترم با این ذهنیتا و انتقادایی که به سیستم آموزشی و دانشگاه داریم (که البته اکثرشون بجا هم هستن) به درس توجه زیادی نداریم و به امید فرجه ها و شب امتحان و به امید پاسی پیش میریم.»
خب یعنی همه‌ی افرادی که شب امتحانی هستند به سیستم آموزشی انتقاد دارند و به خاطر همین شب امتحانی میشن؟؟
باید به عرض برسونم که این دسته از افراد واقعا در اقلیت هستند؛ تعدادشون خیلی خیلی کمه؛ اگه واقعا دانشجوهای ما این طرز فکرو داشتن که دوباره انقلاب فرهنگی میشد... مشکل اینه که خیلیا این حرفای من و شما و دوستامون رو (که اشتراکات زیادی تو حرامون هست) قبول نمیکنند. یا قبول میکنند ولی بهش پایبند نیستند.
خدا میدونه که این «نمره» چقدر دانشجوی مملکت ما رو ذلیل کرده! کلا تو دانشکده‌ها چند روز خاص هست که حضور دانشجوها توش به چشم میخوره، یکی موقع انتخاب واحد و حذف اضافه؛ یکی موقع ایام میان ترم، یکی هم پایان ترم که اساتید لطف میکنند نمرات ما رو رو در اتاقشون میزنن و دانشجوها به خاطر نمره‌گرفتن چه کارایی که نمیکنند...
-----------------------------------------------------------------------
ماها خودمون باید یه کاری بکنیم. خودمون باید اول آگاه بشیم، بعد دیگران رو آگاه کنیم. خیلیا از این حرفایی که به هم میگیم بویی نبردند.
سال قبل رفتم پیش یه استاد بهش یه چیزایی گفتم و ایشون هم با من بحث کرد. مثل همین چیزایی که اینجا ماها به هم میگیم.
از بحث خوششون اومد. آخرش بهشون گفتم چرا این بحثا رو تو کلاس مطرح نمیکنید...؟ خواست بهم جواب بده ولی نمیتونست. همین لحظه یه دانشجو اومد تو اتاقش. خواست واسه میان ترمش اعتراض بزنه... دانشجو اصلا زیر بار نمیرفت. هرچی استاد بهش میگفت حالا برو ایشاالله پایان ترم جبران میکنی... میگفت نه اصلا...
و اون لحظه فهمیدم که جواب استاد چی بود...
۲۳ تیر ۹۱ ، ۱۳:۳۹ هادی نیاکی
جایی که شهید احمدی روشن میرفت (تأسیسات هسته‌ای نطنز) جایی بود که نخبه‌های دانشگاهی رو جذب می‌کردند و میبردند اونجا تا کار کنند. البته نخبه‌هایی که تو پژوهشگاه‌ها و آزمایشگاه‌های دانشگاه‌ها کار می‌کردند، نه اونایی که معدلشون 20 بود و فرق بویلر و راکتور رو نمی‌دونستند!
میخوام بگم ماها اگه بخوایم مفید واقع بشیم باید یه آگاهی‌ای از رشته‌مون داشته باشیم. و این آگاهی رو نمیتونیم تو فضای کلاسی دانشگاه به دست بیاریم. نهایت فایده‌ای که این درسا برامون داره اینه که یه سری اطلاعات کم و حداقلی بهمون میده که میشه اونا رو تو شش ماه یاد گرفت! نه تو 4 سال! (اینی که گفتم حرف خودم نبوده).
۲۳ تیر ۹۱ ، ۱۳:۳۶ هادی نیاکی
استاد که تقصیری نداره، دانشجو هم وقتی میبینه که اگه تو فلان درس نمره نگیره باید ترم بعد دوباره اونو بخونه، خب مجبوره بیشتر وقتش رو صرف درسی کنه که خوندنش چندان سودی به حالش نداره. وقتی دغدغه‌ی اصلی دانشجو تو دانشگاه میشه ""نمره"" دیگه ازش چه انتظاریه؟
چرا اساتید بین دانشجوهای معدل الف و پایین فرق قائل میشن؟ اینطور نیست؟
به کرات و بارها اینو دیدم/.
مشکل زمانی بزرگتر میشه که این شخص بخواد بره ارشد هم بخونه.
یعنی کسی که بخواد تو مملکت ما بره کارشناسی ارشد بخونه باید تو کنکوری شرکت کنه که سؤالاش از متن همین درسایی که 4 سال وقت خودش رو با خوندنشون (با پاس کردنشون) تلف کرده طرح شده. دیگه واویلا!!
۲۳ تیر ۹۱ ، ۱۳:۳۵ هادی نیاکی
پس شما هم حرف منو تأیید کردید؛ یعنی بیشترین سنسی که علوم دانشگاهی بهمون میده اینه که (مثلا) بفهمیم چند ثانیه طول میکشه تا یه اتو به دمای 80 درجه برسه یا مثالهایی که خودم گفتم..... خب اینا رو نمیشه تو مدت زمان کمتری یاد گرفت؟؟؟؟ لازمه که 4 سال وقت صرف کنیم تا اینا رو یاد بگیریم؟؟
بذارید طور دیگه‌ای بحثو ادامه بدم؛ میخوام یه سؤال بپرسم؛ اگه از همین ترم، به استادا بگن که شما فقط وظیفه دارید بیاین سر کلاس و درس بدید و برید، نه امتحانی باید بگیرید، نه حضور و غیابی درکاره، نه hw و به طور کلی هیچ نمره ای دست استاد نیست. هر کسی خواست میتونه بره سر کلاسش و هر کسی هم نخواست میتونه نره!
یعنی دانشجو دیگه دغدغه‌ی نمره رو نداره.
اما از اون طرف به دانشجوها هم بگن شما باید فلان واحد پالایشگاه تبریز رو تحلیل و حتی طراحی کنید. یعنی تنها کاری که آخر ترم از دانشجو خواسته میشه همین باشه که یه واحد پالایشگاه تبریز رو طراحی کنه. یا به دانشجو گفته بشه که فلان واحد پالایشگاه آسیب دیده و شما باید تا آخر ترم نقصش رو برطرف کنی.
و دانشگاه تو این زمینه هم خیلی سخت بگیره. چون به طور مستقیم با صنعت سروکار داره و هر اشتباه دانشجو میتونه هزینه بردار باشه.
حالا دانشجو برای طراحی واحد، باید بره مطالعه کنه، تحقیق کنه، منابع خارجی رو بخونه، پس باید زبان انگلیسی هم یاد بگیره، پندین بار از نزدیک بره پالایشگاه رو ببینه، با دستگاه هاش آشنا بشه، کار با اونها رو یاد بگیره و .... تا بالاخرع بتونه واحد رو طراحی یا تعمیر کنه.
سؤالی که میخواستم بپرسم اینه:
چند درصد اطلاعاتی که دانشجو باید برای طراحی و یا تعمیر واحد نفتی پالایشگاه کسب کنه رو از همون کلاس درس و همین دورسی که میخونه میتونه کسب میکنه؟
به نظرتون آیا این دانشجو سر کلاس درس میره؟
یا میره واسه خودش شروع میکنه به مطالعه و تحقیق و پژوهش؟
۲۳ تیر ۹۱ ، ۰۴:۴۰ فرزند ایران
دستت درد نکنه حامد جان
حالا نشر واقعیات شد نشر اکاذیب؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اولا ما الک صنعتی و بررسی نداریم و شما قدرتی ها دارید
ثانیا با دونستن کار موتور القایی و اینورتر و ... به نظرت میشه یه تابلو مث اونی که برا کارخونه پودر سنگ رو ساختن، بسازیم؟؟؟؟؟؟؟؟
تازه تو کجای درسات تو تابحال با طرز کار سکسیونر و دژانکتور آشنا شدی؟ غیر از صنعت کجا میشه این چیزا رو یاد گرفت؟؟؟؟؟؟
تازه خوندن نشت نشای امیرخانی با اجرا شدن این پدیده رو خودت و به عینه دیدن فرق داره. جای شوکه شدن داره
حالا شنبه پروژه رو تموم میکنیم ببینیم بستن یه تابلو سنجش رو یاد گرفتیم یا نه
ولی من فکر نکنم تو سه ماه بشه مث اون کارگرا کار یاد گرفت، حالا تو خیلی باهوشی بحثش جداست
راجع به معدلت هم باید بگم که من از چشم آدما و حرفاشون راجع به ئرس رنج معدلشونو میفهمم !!!
وضعیت دانشگاه و خیلی از استادا هم مناسب نیست! واسه همین نمیشه گفت هرکی 20 شده درس رو یاد گرفته! ممکنه کسی که شده 10 سوادش از اونی که 20 شده هم بیشتر باشه!! نمونه اش رو هم تو دانشگاه خودمون میبینیم!
خودمون میتونیم تشخیص بدیم چیزی رو اونطور که باید یاد گرفتیم یا نه! اون وقت دیگه نمره خیلی مهم نیست. میشه درسی رو خیلی خوب متوجه نشد، ولی معدل الف آورد! حتی تو اون درس نمره ی خوب آورد! بعضی وقتا الف شدن هم نمیتونه ملاک خوبی باشه...
بیشتر به خود دانشجو و نوع دید و تلاشش بستگی داره که چطور بار میاد؛ یه تئوریسین تو رشته اش یا کسی که ذهنش تو زمینه های عملی میتونه فعال باشه؛ یه کسی که درک درستی از رشته اش داره! قبول دارم تو کشور کم لطفی نسبت به نخبه ها هست؛ توجه نکردن به طرح ها هست؛ فرار مغزها هست؛ لطف "برخی ها" به بعضیا و خیلی چیزای دیگه هست. اما این رو هم میدونم که واسه جذب یه دانشجو به سمت کار، خود دانشجو هم باید یه چشمه هایی از استعداد و تواناییشو نشون بده! من از نخبه های دانشگاه خودمون خبر ندارم، ولی از آشناهامون بودن(دانشجوی دانشگاه های تهران بودن و نخبه) از جاهای مختلف، از وزارت گرفته تا یه جاهایی از استان خودمون که مربوط به رشته شون میشد، اصرار داشتن که اینارو جذب کنن. نه آشنا داشتن نه لطف بعضیا شامل حالشون بود! خودشون تلاش کردن و موفق هم شدن. شهید "احمدی روشن"ها هم باهمین سیستم آموزشی درس خوندن. ولی کارشون همه جوره درست بود!
باز هم میگم؛ مشکلات سیستم آموزشی و این روش های اشتباه هم تاثیر خیلی زیادی رو روند پیشرفت دانشجو و به تبع اون کشور داره و راه رو خیلی سخت میکنه. افتخار مسئولای محترم! هم اینه که دارن دانشگاه و پذیرش رو زیاد میکنن. دانشجو زیاد میکنن واین شده مایه ی مباهاتشون! دریغ از یه کم تلاش واسه بهتر شدن وضعیت آموزشی و کارآمد شدن دانشجوها... دیگه خیلی هم نباید به همون کاربردی که واسه مدرک تحصیلی نام بردید هم امیدوار بود!!
کدوم یکی از ماها مطالبه ی درست و حسابی از استادا داشتیم؟؟؟ چرا استاد راهنماتون تا قبل از این، این حرفا رو بهتون نگفته بود؟؟ تا حالا کدوممون رفتیم پیش یه استاد و به عنوان کسی که به قول خودتون کل عمرش رو تو صنعت گذرونده ازش راهنمایی خواستیم؟؟ خب استاد هم وقتی این وضعیت و راحت طلبی دانشجو رو میبینه مسلما تحت تاثیر قرار میگیره! میدونید چرا اینکارو نکردیم؟؟ چون در طول ترم با این ذهنیتا و انتقادایی که به سیستم آموزشی و دانشگاه داریم( که البته اکثرشون بجا هم هستن) به درس توجه زیادی نداریم و به امید فرجه ها و شب امتحان و به امید پاسی پیش میریم. فرصت حضور تو صنعت هم که واسمون وجود نداره؛ دیگه سوالی واسمون ایجاد نمیشه، دیگه فرق فاحش استفاده از لوله ی 2 متری یا 2کیلومتری، 50 تا سینی یا 1000تا سینی رو تشخیص نمیدیم. چون اصلا بهش بر نخوردیم تا واسمون سوال ایجاد شه! چرا نباید واسه دانشجو فرقی نداشته باشه که یه سینی داشته باشیم یا 1000تا؟؟ خب این یعنی بی تفاوتی نسبت به درسش و بیخیالی!
میگید بعضی چیزا از طریق تجربه بدست میاد؛ قبول دارم. استفاده از تجربه ی دیگران واسه مفیدتر شدن تجربه ی خودمون نیاز نیست؟؟ همش از علم بومی میگیم؛ خب علم بومی از سوال بومی ایجاد میشه! ما چقدر تلاش کردیم که اگه یه روزی زمینه ی تجربه واسمون فراهم شد و اگه به مسئله ی جدید یا عجیب برخوردیم، واسم سوال ایجاد شه و بریم دنبالش! چرا باید منتظر باشیم تا مثلا استاد بگه بیشتر از 50 تا سینی غیر معقوله تا بعد از اون ما بین 1 و 1000 تفاوت قائل شیم؟؟
چرا باید ما تو همون کارای آزمایشگاهی و طراحی دستگاه، تو وضعیتی باشیم که به خاطر یه دستگاه کوچیکتر از کف دست، چند ماه یه بخش از کارخونه بخوابه تا یه متخصص از خارج کشور بیاد و دستگاه رو تعمیر کنه؟؟ چرا باید خیلی از دستگاه های کارخونه های ما غیربومی باشه؟؟
خطاب به آقای نیاکی:
همونطور که تو نظرات قبلیم هم گفتم، مشکلات سیستم آموزشی اصلا قابل چشم پوشی نیست! ولی تنبلی خود دانشجوها هم تو پیش نرفتن شرایط به طور مطلوب، تاثیر زیادی داره.
گفتم دانشجوها همین مسائل تئوری رو هم یاد نمیگیرن تا حداقل یه سوادی تو رشته ی خودشون داشته باشن. یه نمونه از درس انتقال حرارت که این ترم گذروندم براتون میارم؛ بعد چند ماه سر کلاس رفتن و مثلا درس خوندن، وقتی از دانشجو میخوان مدت زمان تغییر دمای 80 درجه ای یه دستگاه؛ فرضا اتو؛ رو بدست بیاره، یکی زمان 0.00001 ثانیه بدست میاره، یکی 3 ساعت!! هیچ کدوم هم ذره ای شک به جوابشون نمیکنن! اون وقت به نظر شما فرق این دانشجو که انتقال حرارت پاس کرده و یه فرد بی سواد چیه؟؟ (البته فرد بی سواد حتما به این شک میکنه!) من نمیگم "صرفا" توانایی درست بدست آوردن طول لوله و تغییر دما و تعداد سینی و مدت زمان و هزار تا مورد دیگه، تو صنعت لازمه و با این چیزا چرخ صنعت خیلی خوب میچرخه، ولی این یعنی این دانشجو بعد این همه صرف وقت و هزینه چیزی از رشته اش متوجه نشده و به قول خودتون 4 سال وقت تلف کرده (البته حداقل!) !
سلام
یه پیشنهاد دارم که هر چند تا حوزه ی عمل خیلی فاصله داره ولی حداقل ارزش فکر کردن رو داره،
به نظرم بهترین تجربه رو ما در دانشگاه های علوم پزشکی داشتیم،یعنی محل کار توسط محل تحصیل ساخته شود،به عبارت دیگه اگه بخوایم در مورد رشته های مهندسی تعمیم بدیم یعنی کارخانه ها زیر نظر دانشگاه ها باشن و به عبارتی دانشگاه ها مالک کارخانه ها بشن.
اگه همچین چیزی رخ بده،دانشگاه متناسب با توانایی خودش صنعت رو گسترش میده و برای عقب نموندن از کشور های دیگه یا بخش خصوصی مجبور میشه که خودش رو ارتقا بده تا بتونه سرویس دهی بهتری داشته باشه.با این روش نظام آموزشی خود به خود متحول میشه و خودش رو با نیاز روز وفق میده.
نظرتون چیه؟
۲۳ تیر ۹۱ ، ۰۱:۳۲ حامد شیخ ویسی
که وقتی کارکردن منو دیدی به خودت امیدوار شدی هان
شنبه که میای ایشاا... شرکت!!
در ضمن معدلم رو از کجا درآوردی؟ آهان!! پس بگو چرا دیروز (پری روز) از وزارت بووووووق دفاع می کردی!
ولی جدای از شوخی این وضعیت تو همه ی رشته های فنی هستش از شما که نشت نشای امیر خانی رو خوندی انتظار نداشتم شکه( ) بشی!!
ولی این طور هم نیستش که بخواد کسی رو نا امید کنه!
انصافا ما اگه سه ماه درگیر کارها بشیم تو شرکت از خیلی از کسایی که صرفا به صورت تجربی کار رو یاد گرفتن بهتر میشیم!
البته این رو زمانی بهتر متوجه میشی که درس ماشین 2 و الک صنعتی و بررسی و... رو پاس کنی
اون وقته که می فهمی موتور القایی چیه و چه طور میشه دورش رو کنترل کرد و اینورتر چیه و چه طور این کار رو می کنه و ...
اینو با یه الفاظ دیگه ای استاد آزمایشگاهمون می گفت و مطمینا خودت امروز موقع مونتاژ تابلو سنجش متوجهش شدی
راسی کی گفته برق فردوسی قطبه؟؟
با وجود همه نشور اکاذیبت به امید دیدار و پایان پروژه!! تابلو سنجش
یا علی
۲۲ تیر ۹۱ ، ۱۴:۲۵ هادی نیاکی
بحث اینه که ما اصلا ساده ترین مسائل مربوط به صنعت مهندسی شیمی رو تو دانشگاه یاد نمیگیریم چه برسه که بخوایم "متخصص" بشیم...
خودتون میگید:
«درست درس خوندن و باسواد شدن هر دانشجو تو رشته ی خودش، که وظیفه ی اصلیش هم هست...»
خب آیا ما داریم درست درس میخونیم؟ ما داریم باسواد میشیم؟ یعنی اگه تمام درسامونو نمره‌ی 20 بگیریم باسواد شدیم!!؟؟
پس چرا تو معدل الف‌های دانشگاه همچین چیزی نمیبینم؟ چرا وقتی همه‌شون رفتن کارآموزی میگفتن این همه چیزی که خوندیم (ببخشید) کشک بود!
درست درس خوندن یعنی اینکه چیزی بخونی که به درد مردم بخوره! اما ما داریم چیزی میخونیم که به درد مردم نمیخوره!
اما تنها کاربردی که مدرک تحصیلی‌مون داره اینه که با داشتن اون میتونیم بریم سراغ کار! و لاغیر. و به خاطر گرفتن این مدرک باید 4سال یا بیشتر وقت خودمونو تلف کنیم!
فرزند ایران درست میگه:
«اگر یکم دقیق بشیم میبینیم که دلیل موفقیتشون(بعضی دانشجوها) این سیستم دانشگاهی نبوده و اکثر فعالیتاشون و موفقیت هاشون بخاطر حضور در صنعت بوده و یا لطف برخی ها!!!»
(تو صنعت نفت) نه تنها صنعت کشور ما، بلکه صنعت خیلی از کشورهای پیشرفته، از علم روز عقب‌تره! اما خب این که نمیتونه برای صنعت یه ویژگی بد لحاظ بشه!
اینکه چرا خیلی از پروژه های خوب اساتید رو صنعت قبول نمیکنه (بنا به هزاران دلیل) اینکه مشکل خود صنعت نیست، این به خاطر همون "برخی‌هایی" هست که فرزند ایران اشاره کرده.
صنعت مهندس تحویل نمیده، اصلا کار صنعت تربیت مهندس نیست! صنعت، مهندس تحویل میگیره و در عوض کار و محصول تحویل مردم میده! اما چون برای علومی که تو دانشگاه یاد گرفتیم یه فکری نکردیم که اینا رو نباید فقط تو کتابها گنجوند، بلکه باید آموزش داده بشه که در کنار این علوم باید راهکارهای "تئوری تا عمل" هم آموزش داده بشه. اما ما همینجوری و با سرعت بالا داریم تو تئوری میریم جلو؛ بدون اینکه اونها رو بتونیم عملیاتی کنیم. الآن هم دغدغه‌ی بچه ها تو مهندسی شیمی اینه که برن ماشین سوختی بسازن و تو مسابقات کمیکار شرکت کنند... مسابقه ای که این دفعه رتبه‌ی اول رو یه تیم "دانش‌آموزی" کسب کرده!! شرم‌آوره!
۲۲ تیر ۹۱ ، ۱۴:۲۴ هادی نیاکی
سلام
ابتدا خطاب به تانریلا:
تو بخشی از حرفاتون گفتید: «ولی خیلی از دانشجوهامون همین مسائل و مفاهیم تئوری که یه پیش زمینه واسه کار عملی تو رشته ی تخصصی شون هست رو هم درست یاد نمیگیرن تا حداقل سنس مهندسی به دست بیارن و یه سوادی تو رشته‌ی خودشون داشته باشن!!!»
میشه به من بگید درسایی که ما تو مهندسی شیمی میخونیم کجای صنعت کاربرد داره؟؟
چند نمونه اش رو بهتون بگم. جایی که برای کارآموزی میرم تصفیه خونه‌ی فاضلابهای صنعتی با استفاده از راکتورهای هوازی و بی هوازیه و کلی چیزای دیگه. وقتی رفتم پیش استاد راهنما (کسی که کل عمرش رو تو صنعت گذرونده) بهم گفت:
«وقتی میری کارآموزی، هرچی تو درس راکتور یادگرفتی رو فراموش کن و فقط به چیزایی که بهت میگم عمل میکنی و...»
و بعد یه سری کارهای کاملا فنی و عملی رو بهم گفت تا انجام بدم. کارهایی که یک درصد از اونا رو تو درس راکتور یاد نگرفتم.
تو درس عملیات هم همینطور... نهایتش اینه که برای یه برج تقطیر باید تعداد سینی‌هاشو به دست بیاریم، عددی که تو تئوری به دست میاریم با عددی که تو صنعت مورد نیازه تفاوت فاحشی داره که این خودش پالایشگاه رو از لحاظ اقتصادی با مشکل مواجه میکنه...
جرم هم که مقدمه‌ی عملیاته، بماند!
درس سیالات با اون همه فرمول و روابط دیفرانسیلی و ...، بعد که وارد درس سیالات دوفازی میشین و باید محاسبات مربوط به تأسیسات استخراج نفت از چاه رو انجام بدید متوجه میشید که همه ی روابط مورد استفاده، تجربی هستند! نه تئوری!
شاید تنها درسی که تا حدودی به ما کمک میکنه ترمودینامیک باشه، (اونم فقط ترمو یک).
۲۲ تیر ۹۱ ، ۱۴:۲۴ هادی نیاکی
تو شرکتهای نفتی، اکثر کارگرهایی که تجربه‌ی شش، هفت ساله به بالا دارن "سواد"شون از ما مهندسا بیشتره! چون اونا هرچی بلدن کاربرد داره، اما ما وقتی میریم کارآموزی تازه میفهمیم که هرچی بلدیم رو بایستی بندازیم دور...
اگه یادگیری این درسا به ما سنس مهندسی میداد دیگه مشکلی نداشتیم... پس علت چیه؟
برید از دانشجوهایی که رفتن کارآموزی بپرسید... از دانشجوهای معدل الف بپرسید... چندتاشون بین اون چیزایی که تو دانشگاه یادگرفتن با چیزایی که تو صنعت دیدن "رابطه" دیدند؟ من که کسی رو ندیدم!
این درسا فقط چندتا فرمول وارد ذهن ما میکنه و چندتا مفهوم که فعلا تو کشور ما و هیچ کجای دنیا به کار نمیره. تو غرب و تو شرکتهای پیشرفته نفتی هم کاربرد نداره، اینا رو میتونید از صنعتیهای خارج رفته هم بپرسید.
کاملا با فرزند ایران موافقم؛ حتی "شب امتحانی خوندن" هم برای بعضی درسا زیاده و وقت تلف کردنه!
نهایت سنسی که این درسا به ما میده اینه که تو آزمایشگاه یه سری چیزا رو متوجه بشیم. یا تو حل مسأله. نهایتش اینه که اگه تو حل مسأله‌ای، تعداد سینی‌های برج تقطیر رو 1000 تا درآوردیم باید بفهمیم که یه جای کار میلنگه؛ همین! میدونید چرا بعضیا به همینم توجه نمیکنن؟ چون ماهیت اون درسی که میخونیم و استادی که به ما آموزش میده، فقط تئوریه! و اگه استاد همون اول، نگه که تعداد سینی‌ها از 50 تا نباید بیشتر بشه، هیچ کی براش فرقی نمیکنه که 1000 تا سینی به دست بیاره یا یه سینی!
این سنس ها به درد صنعت نمیخوره!
۲۰ تیر ۹۱ ، ۱۶:۱۲ میری اقدم
دانشجو فقط تو فضای صنعته که میتونه دانشجو بشه نه دانشگاه...؟!!
به شرطی که صنعت خودش تبدیل بشه به یه دانشگاه.
صنعت کشور ما خودش اشکالات خیلی زیادی داره و به نظرم ،بهتره بگم چند ده سال از علم عقب تره. با توجه به خیلی از مشکلات اقتصادی و تحریم و به نظر من بیشتر از همه اینها ضعف مدیریتی برای تبدیل علم بومی به روش های کاربردی و عملی؛ فقط،(!) صنعت ما فعلا نمی تونه مهندس های خوبی تحویل بده و به دانشگاه در کنار خودش نیاز داره.
البته قبول دارم که سیستم آموزشی فعلی مشکلات زیادی داره و مکمل صنعت ما نیست و باید این اتفاق هر چه زودتر بیوفته....
۲۰ تیر ۹۱ ، ۰۰:۲۱ فرزند ایران
دانشجو فقط توی فضای صنعته که میتونه مهندس بشه نه دانشگاه ...
دانشگاه میتونه فقط یه وسیله باشه برای رسوندن دانشجو به صنعت
۲۰ تیر ۹۱ ، ۰۰:۲۰ فرزند ایران
شاید یه تعداد افرادی تو همون جایی که ما درس خوندیم، درس خونده باشن و موفق هم شده باشن ولی اگر یکم دقیق بشیم میبینیم که دلیل موفقیتشون این سیستم دانشگاهی نبوده و اکثر فعالیتاشون و موفقیت هاشون بخاطر حضور در صنعت بوده و یا لطف برخی ها!!!
به نظر من دانشگاه فعلی فق میتونه یه اسم باشه برای روحیه دادن به دانشجو، بقیش کلا به عهده خود دانشجو هستش که چی رو بخونه و چی رو نخونه و یا چه درسی رو شب امتحان بخونه.
بعضی یا بهتره بگم خیلی از درسا همون خوندن شب امتحان هم واسشون زیاده و فق باید پاس بشن که وقت بیشتری روشون تلف نشه
بعضی از دانشجوها تو شناخت زمینه ی استعداد و علاقه شون دچار اشتباه میشن و ممکنه تا آخر به راه اشتباهشون ادامه بدن و آخرش هم تو جایگاهی که باید باشن قرار نگیرن و این هم یه عاملی میشه واسه اینکه هرکسی سر جای خودش قرار نگیره! چون توانایی و سواد کافی رو بدست نیاورده.
شهید چمران حرف خوبی زده که: « میگویند تقوا از تخصص لازم تر است، آن را می پذیرم. اما می گویم آن کسی که تخصص ندارد و و کاری را می پذیرد، بی تقواست.»
درست درس خوندن و باسواد شدن هر دانشجو تو رشته ی خودش، که وظیفه ی اصلیش هم هست، یکی از عوامل مهم و موثریه که تعیین میکنه بعد از فارغ التحصیلی چی تحویل جامعه داده شده! (البته علاوه بر تخصص تو یه رشته ی خاص، مسائل مهم دیگه ای هم هستن که اگه نباشن، ممکنه اون تخصص به جای سود برای مملکت، ضرر هم به بار بیاره!) و تو تعیین این مسئله تنها دانشگاه موثر نیست، نقش خود دانشجو از دانشگاه هم بیشتره.
انشالله که همه ی دانشجوها خوب درسشون رو بخونن و مشکلات نظام آموزشیمون هم هرچه زودتر حل بشه(!) و مهندسا هم از این فضاهای آموزش عملی تا جایی که امکانش هست استفاده کنن، تا پخته تر شن...
سلام
برای این که بشه یه اسم مناسب واسه جایی که توش درس میخونیم انتخاب کنیم، حداقل باید خودمون وظیفه مون رو درست انجام بدیم! چون کسایی بودن که تو همون جایی که ما درس میخونیم، درس خوندن و البته درس میخونن و موفق هم بودن.
مشکلاتی که دانشگاه و استادا و همچنین دانشجوهامون دارن و صد البته مشکلات سیستم آموزشی، قابل اغماض نیست؛ ولی تنبلی خود دانشجوها هم به این مشکلات بیشتر دامن میزنه. مهندسی باید عمدتا تحصیل عملی باشه تا تئوری، ولی متاسفانه اینطور نیست و این یکی از مشکلات عمده ست. ولی خیلی از دانشجوهامون همین مسائل و مفاهیم تئوری که یه پیش زمینه واسه کار عملی تو رشته ی تخصصی شون هست رو هم درست یاد نمیگرن تا حداقل سنس مهندسی بدست بیارن و یه سوادی تو رشته ی خودشون داشته باشن!!!
درسای تخصصی و اصلی، شب امتحانی و حفظی نیستن! ولی خیلی از ماها این درسا رو هم نگه میدارم واسه شب امتحان! بعد انتظار داریم مهندس خوبی هم بشیم! خب مسلما اینطوری نمیشه! وقتی کسی که قراره بشه مهندس مملکت، نتونه یه تحلیلی تو مسائل مربوط به رشته ی تخصصیش داشته باشه و تو همون مسائلی که حل میکنه غیر منطقی ترین جوابا هم حتی باعث کوچکترین شکش به درستی تحلیلش نشن(!) و چیزی از رشته ی خودش ندونه، اونوقت بهتره نه وقت خودشو تلف کنه، نه بیت المال رو!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی