صبح امید

اندکی صبر سحر نزدیک است

صبح امید

اندکی صبر سحر نزدیک است

صبح امید

شعر، تا شاعر از خویش نرسته است، حدیث نفس است و اگر شاعر از خود رها شود، حدیث عشق است. پس نه عجب اگر شعر و شمشیر و عشق و پیکار با هم جمع شود ...
که کار عشق، یاران، لاجرم کربلایی است.

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

۷ مطلب در مرداد ۱۳۹۰ ثبت شده است

یه موج دیگه از بیداری اسلامی هم به پیروزی رسید.بالأخره انقلابیون لیبی تونستن وارد طرابلس بشن و پایتخت رو از چنگ نیروهای مزدور قذافی در بیارن.سیف‌الاسلام قذافی رو دستگیر کردن و به محمد قذافی هم امان دادن و تو خونش محاصره شده.مواضع آمریکا و انگلستان و فرانسه در قبال لیبی هم مثل بقیه‌ی جاهاست.حالا که دیدن نمیتونن مزدوراشونو سر قدرت نگه دارن دست دوستی  و حمایت برای انقلابیون دراز می‌کنن.این کشورا که تا همین چند ماه پیش از قذافی حمایت می‌کردن الان جزء اولین کسانی بودن که پیروزی انقلابیون رو بهشون تبریک گفتن! سیاست خارجی کشور ما بعنوان یه کشور اسلامی میتونه نقش مهمی در شکل دادن دولت جدید لیبی ایفا کنه.

باشد که بقیه‌ی حاکمان ظالم دنیا هم ببینن که حکومت ظلم پایدار نمیمونه.حتی با ربودن امام‌ موسی صدرها و حتی با ترور و کشتار مردم.این پنجمین حاکم بود که تو این موج بیداری اسلامی از عرش به زیر فرش کشیده شد.انشاءالله حاکم ظالم بعدی که به زیر آورده میشه ملک عبدالله در عربستان باشه و این بیداری اسلامی ادامه پیدا کنه تا ظهور امام زمان (عج) ...

 آمین

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۹۰ ، ۱۴:۵۰
امید رحیمی

سال 1388 سال اصلاح الگوی مصرف

سال 1389 سال همت مضاعف کار مضاعف

سال 1390 سال جهاد اقتصادی

اصلاح الگوی مصرف فقط مخصوص سال 88 نیست  و ادامه دارد ... همت مضاعف و کار مضاعف فقط مال سال 89 نیست و ادامه دارد ... جهاد اقتصادی یک سال نیست و ادامه دارد ... و راه همچنان باقیست  ...

متن کامل در ادامه مطلب

۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۰ ، ۱۴:۳۵
امید رحیمی

این نامه رو که خوندم دنبال مصداق می‌گشتم واسش که یاد نامه‌هایی افتادم که در جریان انتخابات سال 88 از جانب برخی سیاسیون به مقام معظم رهبری نوشته می‌شد.این نامه رو امام علی(ع) در جواب نامه‌ی موذیانه و احمقانه‌ی معاویه  نوشته.در منابع آمده است که معاویه این نامه را در حقیقت برای علی(ع) ننوشت بلکه برای مردم شام و اغفال آنها نوشت دقیقا نظیر همان نامه‌هایی که در زمان سال 88  هر روز از رسانه‌ها منتشر می‌شد.بهتون توصیه می‌کنم حتما بخونیدش ...

أما بعد، فقد أتتنی منک موعظة موصلة، و رسالة محبرة، نمقتها بضلالک، وأمضیتها بسوء رأیک، وکتاب امریء لیس له بصر یهدیه، ولا قائد یرشده، قد دعاه الهوی فأجابه، وقاده الضلال فاتبعه، فهجر لاغطاً، وضل خابطاً. و منه: لأنها بیعه واحدة لا یثنی فیها النظر، ولا یستأنف فیها الخیار. الخارج منها طاعن، والمروی فیها مداهن.

ترجمه

اما بعد(از حمد و ثنای الهی) نامه‌ای از سوی تو به من رسید، نامه‌ای با اندرزهای نامربوط و سخنان رنگارگ که با گمراهی خویش آن را تزیین کرده و با سوء رایت امضا نموده بودی، این نامه از کسی است که نه چشم بصیرت دارد تا هدایتش کند و نه رهبری آگاه که ارشادش نماید(به همین دلیل) هوی و هوس او را به سمت خود دعوت نموده و او این دعوت را اجابت کرده، گمراهی، رهبر او شده و او از آن پیروی نموده، به همین دلیل بسیار هذیان می‌گوید و در گمراهی سرگردان است.

بخش دیگری از این نامه: بیعت خلافت یکبار بیشتر نبوده و نیست.نه تجدید نظر در آن راه دارد  نه اختیار فسخ، بنابراین آن کس که از بیعت خارج شود(بر آرای مهاجران و انصار) طعنه زده و به مخالفت برخاسته( و آن را بی‌ اعتبار شمرده) و آن کس که درباره آن تردید به خود راه دهد منافق است.

تفسیر نامه در ادامه‌ی مطلب

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۰ ، ۱۵:۰۶
امید رحیمی

یه زمانی یه جایی از یه نفر شنیدم که ‌می‌گفت: ماها(خودشو می‌گفت) مثل کسایی هستیم که سوار یه قایق بادی شدیم و داریم تو دریا حرکت می‌کنیم.با گناه‌ها و اشتباهاتی که انجام می‌دیم همش به این قایق آسیب می‌رسونیم و سوراخش می‌کنیم.فقط گاهی اوقات یه وصله‌هایی بهش می‌زنیم.وای بحالمون از وقتی که برسیم وسط این دریا و باد قایقمون خالی شده باشه.وقتی ازش پرسیدیم قضیه‌ی این وصله‌ها چیه،‌ گفت:شب قدر.می‌گفت فقط گاهی اوقات مثل شب قدر جوگیر می‌شیم و توبه می‌کنیم  به خودمون و خدامون قول می‌دیم که از این به بعد یا به قول معروف از شنبه دیگه گناه نمی‌کنم ولی تا ماه رمضون تموم میشه دوباره روز از نو و روزی از نو ...

انشاءالله که از شب قدر امسالمون حداکثر استفاده رو ببریم و سر قولمون با خدامون بمونیم

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۹۰ ، ۲۱:۰۲
امید رحیمی

بخاطر غیبت دوهفته‌ای که داشتم یه عذرخواهی به همتون بدهکارم.درگیر طرح پرمحتوای ضیافت اندیشه‌ی تکمیلی تو  دانشگاه فردوسی بودم.می‌دونم تو این دو هفته بهتون خیلی سخت گذشت، چون که نمی‌تونستید پست جدیدی تو ایران سرای امید بخونید(اعتماد به نفس فوق‌العاده از مهارت‌های کسب شده در طرح ضیافت !!! )

و اما بپردازیم به کار رسانه‌ای.طرح ضیافتی رو که دو هفته درگیر کلاساش و تکالیفش و مسابقاتش بودم علیرغم کم و کاستی‌هایی که داشت اما از اساتیدی که اومدن چیزای خوب زیاد ی هم می‌شد یاد گرفت.الان نمیتونم بهتون بگم استادا چی گفتن که اگه با فونت صفر بنویسم وبلاگ پر میشه! اما برداشت خودمو از کار رسانه‌ای واستون می‌گم.منظورم هم از رسانه همین وبلاگ، وبسایت، شبکه‌های تلویزیونی، نشریات و ... که فکر می‌کنم دوتای اول واسمون از بقیه مهم‌تر باشن.

به نظر بنده‌ی حقیر برای کار رسانه‌ای باید به دو موضوع مهم توجه کرد.محتوا برای اینکه مخاطب وقتش پای رسانه تلف نشه و جذابیت تا بتونین واسه رسانه‌تون مخاطب جذب کنین و از وقتی که برای انتشار رسانتون گذاشتید پشیمون نشید و حداکثر استفاده رو ازش ببرید.صحبت کردن در مورد محتوا کار من نیست؛ کار اساتیده.اما جذابیت.بهتره یه مثال بزنم از خودم.

اگر یه وبلاگ آخر محتوا و علم و دانش و فضیلت هم باشه و بهترین پست‌ها رو داشته باشه اما یه متن خیلی طولانی و  نسبتا سنگین توش باشه من که حوصله نمی‌کنم بخونمش.بعضی وقتا هم تا وبلاگو باز کنم و ببینم چنین وضعیه در همون دم نخست می‌بندمش(با عرض پوزش از دوستانی که مطالب اینچنینی تو وبلاگاشون میذارن) حالا اگه یه قالب قشنگ با ترکیب رنگ جالب با یه هدر جالب و جذاب توش باشه شاید چند دقیقه‌ای توش بمونم و یکم از مطالبشو به بهونه‌ی ظاهرش بخونم.اگه متنش هم یکم جذاب باشه( مثلا ادبی باشه یا توش از طنز استفاده شده باشه و ...) بقیشو هم شاااااااااید خوندم.بعضی وقتها هم بخاطر عکس‌هایی که تو پست‌هاشون میذارن یکم بیشتر تو وبلاگا می‌مونم.

نکته‌هایی رو که قراربود بگم تا حدی تو همون مثال گفتم.فکر می‌کنم تنها یا عمده کار رسانه‌ای ما هم همین وبلاگ و وبسایت باشه و رسانه‌های سمعی بصری زیاد به کارمون نیاد.اگه سوالی داشتید در خدمتم ...

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۹۰ ، ۰۰:۵۵
امید رحیمی

«سیاست ما عین دیانت ماست و دیانت ما عین سیاست ما» حتما همتون تا حالا این جمله‌ی تاریخی رو شنیدید.ولی به نظرتون چقدر بهش عمل شده و میشه؟ تو رفتار سیاسی  سیاستمدارای الان چه تناسبی بین سیاستشون و دیانتشون وجود داره؟ به نظر من که اگر نگیم هیچی باید بگیم خیلی خیلییییییییییی کم.انگار بزرگترین ابزار سیاست امروز دروغه.حالا کاری به سیاستمدارای خارج کشور ندارم، چون اونا تو شعارای انتخاباتیشون و سخنرانی‌هاشون از رابطه‌ی سیاست و دیانت حرف نمی‌زنن.تا الان از خیلیا این سؤالو پرسیدم که سیاستمدار موفق کیه؟ همشون گفتن کسی تو سیاست موفق‌تره که بهتر دروغ بگه و دوز و کلک بیشتری بلد باشه سیاستمدار بهتریه.تا وقتی که تو متن سیاست نباشین و خودتون با چشماتون نبینین و با گوشاتون نشنوین این چیزایی که گفتم رو در حد چند تا شعار میبینید.منم قبلا همینطور فکرمی‌کردم تا همین چند وقت پیش که انتخابات شورای مرکزی جامعه اسلامی خودمونو دیدم.نمیدونم عضو شورای مرکزی یه تشکل بودن چقدر ارزش داره که بخاطرش دروغ‌ها گفته می‌شد و خیانت‌ها می‌شد و خیلی کارای دیگه که از گفتنشون شرم دارم.چرا باید بخاطر حضور برخی افراد که نه تخصص دارند و نه صلاحیت، افراد شایسته‌ی این کار از کاندیداتوری سر باز زنند و از ترس حاشیه‌های احتمالی ترجیه بدن که توی شورای مرکزی نباشن؟ با گوشهای خودم حرف‌هایی شنیدم که 180 درجه با واقعیت فرق داشت.اونم از کسایی که اصلا نه کاندید شده بودن و نه با طرفی که کاندید شده بود نسبتی داشتن.فقط به صرف طیف مشترکی که با طرف مورد نظر داشتن.نمیدونم این طیفا از کجا اومدن و چه نفعی واسه افراد داره که تو یه طیف جا داشته باشن؟ افرادی که در نوع خودشون میشه گفت نخبه‌ان و مطمىٔنم بخاطر اسلام وحمایت از کشورشون عضو جامعه اسلامی شدن و توش کلی هم خدمت کردن باید خوشونو اینطوری خراب کنن.عده‌ای از همین افراد بعد از انتخابات اومدن پیش خودم و تا تونستن پشت کسایی که میشناخنمشون دروغ‌هایی گفتن که داشتم شاخ در می‌آوردم.فقط کارم شده بود لبخند زدن و سکوت.سعی می‌کردم چیزی نگم.نمی‌دونستم کار درست چیه.بعد از انتخابات تصمیم گرفته بودم که دیگه تو انتخاباتی به این شکل شرکت نکنم و یا حداقل سعی کنم چیزی ندونم و فقط رأی بدم و سرمو مثل کبک زیر برف کنم.ولی الان که یکم فکر کردم دیدم که این کار مثل ترسه، مثل فرار از حقه یا بهتره بگم مثل خیانته.تصمیم گرفتم واسه احقاق حق و روشن کردن حقیقت بجنگم و نذارم افراد نالایق بیان روی کار که کار دشمن آسون‌تر بشه.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۹۰ ، ۲۳:۵۲
امید رحیمی

سلامی دوباره خدمت تمامی دوستان.شرمنده که یه مدت نبودم.یه اتفاقاتی افتاده بود که نه وقت داشتم واسه وبلاگ نویسی و نه دل و دل و دماغ ... ولی الان دوباره برگشتم.

اما در مورد این نامه‌ی امام علی(ع) به معاویه که اگر یکم دقت کنیم مصداق‌هی زیادی تو زمان خودمون واسش پیدا میشه.به نظر من هم آخریش تو انتخابات شورای مرکزی همین جامعه‌ی اسلامی خودمونه!!!!!

إلی معاویة 

إنه بایعنی القوم الذین بایعوا أبا بکر وعمر وعثمان علی ما بایعوهم علیه، فلم یکن للشاهد أن یختار، ولا للغائب أن یرد، وإنما الشوری للمهاجرین والأنصار، فإن اجتمعوا علی رجل وسموه إماماً کان ذلک لله رضی، فإن خرج عن أمرهم خارج بطعن أوبدعة ردوه إلی ماخرج منه، فإن أبی قاتلوه علی اتباعه غیر سبیل المؤمنین، وولاه الله ما تولی. ولعمری، یا معاویة، لئن نظرت بعقلک دون هواک لتجدنی أبرأ الناس من دم عثمان، ولتعلمن أنی کنت فی عزلة عنه، إلا أن تتجنی; فتجن ما بدا لک! والسلام.

ترجمه

(بیعتی که مردم در مدینه با من کردند، برای تو که در شام بودی الزام‌آور است،  زیرا) همان کسانی که با ابوبکر و عمر و عثمان بیعت کردند با همان شرایط با من بیعت نمودند، بنابراین نه حاضران اختیار فسخ یا مخالفت با آن را دارند و نه کسی که غایب بوده حق رد کردن آن را دارد.شورا تنها از آن مهاجران و انصار است، هرگاه همگی کسی را برگزیدند و امامش نامیدند، خداوند از او راضی و خشود است؛ بنابراین اگر کسی از فرمان آنها با بدگویی یا بدعتی خارج گردد، مسلمانان او را به جای خود باز می‌گردانند، و اگر امتناع ورزد، با او پیکار می‌کنند، چرا که از غیر مسیر مؤمنان تبعیت کرده، و خدا او را در  بیراهه رها می‌سازد.ای معاویه! به جانم سوگند اگر به نگاه عقل بنگری نه با چشم هوی و هوس، مرا از همه مبراتر از خون عثمان می‌یابی و خواهی دانست من به کلی از آن برکنار بودم مگر اینکه در مقام تهمت برآیی و چنین نسبت ناروایی را به من بدهی.اگر چنین است هر تهمتی می‌خواهی بزن والسلام.

تفسیر در ادامه مطلب

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۹۰ ، ۲۲:۳۳
امید رحیمی